English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
universal grid U مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
typecasting U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasts U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecast U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
traces U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
reopened U دنبال کردن
reopening U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
pursued U دنبال کردن
pursues U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
pursue U دنبال کردن
to give chase U دنبال کردن
pursuing U دنبال کردن
track U دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
course U :دنبال کردن
chased U دنبال کردن
courses U :دنبال کردن
dog U دنبال کردن
chase U دنبال کردن
continues U دنبال کردن
continue U دنبال کردن
tracked U دنبال کردن
dogging U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
tracks U دنبال کردن
chasing U دنبال کردن
give chase U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
run close U سخت دنبال کردن
careerism U دنبال کردن شغل
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
dogs U مثل سگ دنبال کردن
dogging U مثل سگ دنبال کردن
To be on someone trail. To trace someone. U رد کسی را دنبال کردن
hunt down U دنبال کردن و گرفتن
dog U مثل سگ دنبال کردن
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
practise or tice U دنبال کردن مشق دادن
follow out U اخذ نتیجه دنبال کردن
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
to run any one hard U کسیرا سخت دنبال کردن
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
run down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
to keep at some work U د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
rungs U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
reoccupy U دنبال کردن دوباره بدست اوردن
run-down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
follow through U چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
map reconnaissance U شناسایی نقشهای
map chart U طرح نقشهای
map scale U مقیاس نقشهای
coordinates U مختصات نقشهای
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
coordinate code U رمزمربوط به مختصات نقشهای
chart data U عناصر تیر نقشهای
pursuance of a plan U تعقیب اندیشه یا نقشهای
wind fire angle U سمت نقشهای باد
map template U طلق چارت نقشهای
carry through <idiom> U برای کاری نقشهای کشیدن
grid interval U فواصل شبکه بندی نقشهای
follow U متابعت کردن دنبال کردن
chased U دنبال کردن شکار کردن
chasing U دنبال کردن شکار کردن
prosecuted U دنبال کردن پیگرد کردن
follows U متابعت کردن دنبال کردن
prosecutes U دنبال کردن پیگرد کردن
chases U دنبال کردن شکار کردن
followed U متابعت کردن دنبال کردن
prosecute U دنبال کردن پیگرد کردن
chace U دنبال کردن شکار کردن
prosecuting U دنبال کردن پیگرد کردن
chase U دنبال کردن شکار کردن
backers U کسی که دراجرای نقشهای کمک میکند
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
universal transverse mercator U سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
backer U کسی که دراجرای نقشهای کمک میکند
contour map U نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
ground plans U نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plan U نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
planimetric U نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
pictomap U نقشهای که روی عکس هوایی تهیه شده است
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
glyptography U شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
conventional sign U علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
pursuit U تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuits U تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
player [American E] U زن دنبال کن
pick-up artist U زن دنبال کن
pickup artist U زن دنبال کن
parsmip nose U دنبال چه
pursuit U دنبال
in the wake of U در دنبال
philanderers U زن دنبال کن
philanderer U زن دنبال کن
pursuits U دنبال
reared U دنبال
pope's nose U دنبال چه
rears U دنبال
dangler U دنبال رو
rear U دنبال
rearing U دنبال
attachment U دنبال
tracker U دنبال کننده
chasers U دنبال کننده
trackers U دنبال کننده
What are you looking for ? U دنبال چی؟ می گردی ؟
chaser U دنبال کننده
pursuant U دنبال کننده
tandom connection U اتصال دنبال هم
continuator U دنبال کننده
graph follower U دنبال گر گراف
roil U دنبال هم دویدن
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
tagger U تنکه دنبال کننده
to run on chapters U فصل ها را دنبال هم انداختن
One must let sleeping dogs lie. U دنبال شر نباید رفت
ask for trouble <idiom> U دنبال دردسر گشتن
attending U از دنبال امدن منتظرشدن
look (someone) up <idiom> U به دنبال کسی گشتن
to follow ones nose U دنبال قسمت خودرفتن
let sleeping dogs lie <idiom> [دنبال دردسر نگرد]
tow U دنبال خود کشیدن
phliander U دنبال زنی افتادن
attend U از دنبال امدن منتظرشدن
tows U دنبال خود کشیدن
attends U از دنبال امدن منتظرشدن
hitch one's wagon to a star <idiom> U دنبال هدف رفتن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
sink one's teeth into <idiom> U با جدیت دنبال کاری رفتن
To go about ones business. U دنبال کار خود رفتن
fool's errands U فرستادن دنبال نخود سیاه
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
fool's errand U فرستادن دنبال نخود سیاه
to pursue pleasure U دنبال خوش گذرانی رفتن
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
pursuit of happiness U به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
The dinner will be followed by a concert. U به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
We are hunting for a vacant flat. U دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
To fetch and varry for someone . U دنبال خرده فرمایش های کسی رفتن
They are openly seeking his being sacked. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
bargain hunter U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
functions U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functioned U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
He sought, if without much success, a social policy. U او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
fetch U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetches U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
path U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
paths U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com