Perdic | نظریه یادگیری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	learning theory U	نظریه یادگیری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	mathematical learning theory U	نظریه ریاضی یادگیری
	statistical learning theory U	نظریه اماری یادگیری
Other Matches

	stages theory of economic growth U	نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
	labor theory of value U	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
	subsistence theory of wages U	نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
	learning U	یادگیری
	classical theory of money U	نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
	whole learning U	یادگیری سرتاسری
	learning set U	امایه یادگیری
	incentive learning U	یادگیری با مشوق
	verbal learning U	یادگیری کلامی
	vicarious learning U	یادگیری مشاهدهای
	avoidance learning U	یادگیری اجتنابی
	serial learning U	یادگیری زنجیرهای
	subliminal learning U	یادگیری زیراستانهای
	learning U	دانش یادگیری
	rate of learning U	سرعت یادگیری
	motor learning U	یادگیری حرکتی
	incidental learning U	یادگیری اتفاقی
	social learning U	یادگیری اجتماعی
	learning rate U	سرعت یادگیری
	massed learning U	یادگیری بی وقفه
	unlearning U	یادگیری زدایی
	global learning U	یادگیری یکپارچه
	maze learning U	یادگیری در ماز
	probability learning U	یادگیری احتمالاتی
	learning curve U	منحنی یادگیری
	perceptual learning U	یادگیری ادراکی
	transfer of learning U	انتقال یادگیری
	latent learning U	یادگیری نهفته
	learning to learn U	یادگیری اموزی
	one trial learning U	یادگیری یک کوششی
	heuristic learning U	یادگیری ذهنی
	discrimination learning U	یادگیری افتراقی
	mastery learning U	یادگیری در حدتسلط
	rote learning U	یادگیری طوطی وار
	insightful learning U	یادگیری بینش افرین
	means end learning U	یادگیری وسیله- هدف
	computer based learning U	یادگیری بر پایه کامپیوتر
	distributed learning U	یادگیری فاصله دار
	malthusian law of population U	نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
	trial and error learning U	یادگیری از راه کوشش و خطا
	second best theory U	نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
	cats U	استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
	advanced U	بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
	how can I learn English U	چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
	cat U	استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
	researched U	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
	researches U	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
	researching U	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
	research U	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
	wage fund theory of wages U	نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
	c U	استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
	neural network U	سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
	theorem U	نظریه
	theorems U	نظریه
	thebe U	نظریه
	outlook U	نظریه
	viewpoint U	نظریه
	viewpoints U	نظریه
	queuing theory U	نظریه صف
	queing theory U	نظریه صف
	commenting U	نظریه
	recommendation U	نظریه
	recommendations U	نظریه
	two cents worth <idiom> U	نظریه
	notion U	نظریه
	notions U	نظریه
	commented U	نظریه
	comment U	نظریه
	view U	نظریه
	viewed U	نظریه
	opinions U	نظریه
	viewing U	نظریه
	views U	نظریه
	suggestion U	نظریه
	suggestions U	نظریه
	opinion U	نظریه
	point of view U	نظریه
	points of view U	نظریه
	theory U	نظریه
	theories U	نظریه
	lookouts U	نظریه
	position U	نظریه
	positioned U	نظریه
	in the light of U	نظریه
	lookout U	نظریه
	logic theory U	نظریه منطقی
	kinetic theory U	نظریه جنبشی
	molecular theory U	نظریه مولکولی
	one factor theory U	نظریه یک عاملی
	maxwellian view U	نظریه ماکسولی
	noncontinuity theory U	نظریه ناپیوستگی
	price theory U	نظریه قیمت
	probability theory U	نظریه احتمال
	local theory U	نظریه اختصاصی
	network theory U	نظریه شبکه
	perturbation theory U	نظریه اختلال
	poetics U	نظریه شاعرانه
	three component theory U	نظریه سه مولفهای
	transformational theory U	نظریه تطور
	transformism U	نظریه تطور
	trichromatic theory U	نظریه سه رنگی
	trireceptor theory U	نظریه سه گیرندهای
	two factor theory U	نظریه دو عاملی
	valence theory U	نظریه والانسی
	viscoelastic theory U	نظریه ویسکوالاستیک
	theorem proving U	اثبات نظریه
	value theory U	نظریه ارزش
	theory of value U	نظریه ارزش
	theory of saving U	نظریه پس انداز
	probability theory U	نظریه احتمالات
	quantum theory U	نظریه کوانتومی
	queuing theory U	نظریه صف بندی
	recapitulation theory U	نظریه بازپیدایی
	replacement theory U	نظریه جایگزینی
	representation theory U	نظریه نمایش
	social theory U	نظریه اجتماعی
	stagnation thesis U	نظریه رکود
	tetrachromatic theory U	نظریه چهاررنگی
	theorization U	نظریه پردازی
	theory of accumulation U	نظریه انباشته
	theory of numbers U	نظریه اعداد
	theory of relativity U	نظریه نسبیت
	theory of rent U	نظریه اجاره
	theoreticians U	نظریه پرداز
	readings U	نظریه شور
	submission U	افهار نظریه
	automata U	نظریه ماشین ها
	theorists U	نظریه پرداز
	equilibrium theory U	نظریه تعادل
	facet theory U	نظریه رویه ها
	continuity theory U	نظریه پیوستگی
	field theory U	نظریه میدانی
	theorist U	نظریه پرداز
	views U	نظریه عقیده
	game theory U	نظریه بازیها
	reading U	نظریه شور
	electron theory U	نظریه الکترونها
	electron theory U	نظریه الکترونی
	theoretician U	نظریه پرداز
	refuting U	رد کردن نظریه
	refutes U	رد کردن نظریه
	refuted U	رد کردن نظریه
	refute U	رد کردن نظریه
	notional U	فکر نظریه
	attensity U	در نظریه تیچز
	duplicity theory U	نظریه دو جزیی
	dust cloud theory U	نظریه غباری
	economic theory U	نظریه اقتصادی
	electomagnetic theory U	نظریه الکترومغناطیسی
	consumption theory U	نظریه مصرف
	viewing U	نظریه عقیده
	game theory U	نظریه بازی
	set theory U	نظریه مجموعه ها
	balance theory U	نظریه توازن
	heam yoei vooly U	نظریه نیرو
	group theory U	نظریه گروهی
	information theory U	نظریه اگاهی
	information theory U	نظریه خبر
	information theory U	نظریه اطلاعات
	innovation theory U	نظریه نواوری
	capital theory U	نظریه سرمایه
	classical theory U	نظریه کلاسیک
	hartree theory U	نظریه هارتری
	group theory U	نظریه گروهها
	general theory U	نظریه عمومی
	viewed U	نظریه عقیده
	graph theory U	نظریه گرافها
	view U	نظریه عقیده
	automata theory U	نظریه ماشینها
	communication theory U	نظریه ارتباط
	communication theory U	نظریه ارتباطات
	theory of saving U	نظریه مربوط به پس انداز
	surplus energy theory U	نظریه انرژی مازاد
	switch theory U	نظریه راه گزینی
	symptom substitution theory U	نظریه جانشینی نشانه ها
	bard cannon theory U	نظریه بارد- کنون
	relativistic quantum theory U	نظریه کوانتومی نسبیتی
	theory of monoplistic competition U	نظریه رقابت انحصاری
	theory of income distribution U	نظریه توزیع درامد
	theory of income determination U	نظریه تعیین درامد
	affective arousal theory U	نظریه برانگیختگی عاطفی
	counsels U	نظریه دادن رایزنی
	theory of numbers U	نظریه اعداد [ریاضی]
	set theory U	نظریه مجموعه ها [ریاضی]
	theory of functions of a complex variable U	نظریه توابع [ریاضی]
	Group theory U	نظریه گروه ها [ریاضی]
	Complex analysis U	نظریه توابع [ریاضی]
	underconsumption theory U	نظریه مصرف ناکافی
	valence bond theory U	نظریه پیوند والانس
	counselling U	نظریه دادن رایزنی
	counselled U	نظریه دادن رایزنی
	counseled U	نظریه دادن رایزنی
	counsel U	نظریه دادن رایزنی
	young helmholtz theory U	نظریه یانگ- هلمهولتس
	put in one's two cents <idiom> U	به شخصی نظریه دادن
	switched on <idiom> U	لحنی با نظریه تازه
	general theory of relativity U	نظریه نسبیت عمومی
	ligand fild theory U	نظریه میدان لیگاند
	density wave theory U	نظریه موج چگالی
	quantum theory of valence U	نظریه کوانتومی والانس