English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
switch theory U نظریه راه گزینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
monogyny U یک زن گزینی
monogamy U یک شو گزینی
line switching U خط گزینی
canalization U ره گزینی
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
domiciliation U مسکن گزینی
accommodations U بوم گزینی
personnel selection U کارمند گزینی
regioselectivity U جهت گزینی
permselectivity U نفوذ گزینی
branching U شاخه گزینی
channelling U راه گزینی
object choice U شیئی گزینی
item selection U پرسش گزینی
accommodation U بوم گزینی
switching U راه گزینی
message switching U پیام گزینی
monandry U یک همسر گزینی
circuit switching U راه گزینی مداری
switching center U مرکز راه گزینی
switching network U شبکه راه گزینی
bank switching U راه گزینی محدوده
error choice technique U شیوه خطا گزینی
word choice test U ازمون واژه گزینی
line switching U راه گزینی خطی
polygyny U چند زوجه گزینی
drive channelling U راه گزینی سائق
switching variable U متغیر راه گزینی
context switching U راه گزینی قرینه
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
automatic mode switching U راه گزینی حالت خودکار
automatic message switching U راه گزینی خودکار پیام
packet switching U راه گزینی بسته کوچک
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
self selection U انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
polygamy U چند همسری چند همسر گزینی
theorem U نظریه
in the light of U نظریه
theorems U نظریه
theories U نظریه
queing theory U نظریه صف
outlook U نظریه
viewpoint U نظریه
viewpoints U نظریه
thebe U نظریه
queuing theory U نظریه صف
comment U نظریه
notions U نظریه
opinions U نظریه
point of view U نظریه
points of view U نظریه
view U نظریه
position U نظریه
positioned U نظریه
lookout U نظریه
notion U نظریه
viewed U نظریه
commented U نظریه
views U نظریه
commenting U نظریه
viewing U نظریه
recommendation U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
suggestions U نظریه
recommendations U نظریه
lookouts U نظریه
suggestion U نظریه
theory U نظریه
opinion U نظریه
polyandry U چند شوهری چند شو گزینی
molecular theory U نظریه مولکولی
innovation theory U نظریه نواوری
perturbation theory U نظریه اختلال
poetics U نظریه شاعرانه
kinetic theory U نظریه جنبشی
maxwellian view U نظریه ماکسولی
logic theory U نظریه منطقی
local theory U نظریه اختصاصی
network theory U نظریه شبکه
electron theory U نظریه الکترونها
learning theory U نظریه یادگیری
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
one factor theory U نظریه یک عاملی
price theory U نظریه قیمت
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
transformism U نظریه تطور
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
transformational theory U نظریه تطور
theorem proving U اثبات نظریه
three component theory U نظریه سه مولفهای
value theory U نظریه ارزش
theory of value U نظریه ارزش
theory of saving U نظریه پس انداز
theory of relativity U نظریه نسبیت
theorization U نظریه پردازی
theory of accumulation U نظریه انباشته
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
two factor theory U نظریه دو عاملی
valence theory U نظریه والانسی
probability theory U نظریه احتمالات
probability theory U نظریه احتمال
quantum theory U نظریه کوانتومی
queuing theory U نظریه صف بندی
theory of rent U نظریه اجاره
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
replacement theory U نظریه جایگزینی
representation theory U نظریه نمایش
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
social theory U نظریه اجتماعی
stagnation thesis U نظریه رکود
theory of numbers U نظریه اعداد
information theory U نظریه اطلاعات
refuting U رد کردن نظریه
theorists U نظریه پرداز
equilibrium theory U نظریه تعادل
theorist U نظریه پرداز
views U نظریه عقیده
facet theory U نظریه رویه ها
consumption theory U نظریه مصرف
field theory U نظریه میدانی
reading U نظریه شور
game theory U نظریه بازیها
viewing U نظریه عقیده
game theory U نظریه بازی
continuity theory U نظریه پیوستگی
notional U فکر نظریه
refutes U رد کردن نظریه
refuted U رد کردن نظریه
refute U رد کردن نظریه
theoretician U نظریه پرداز
theoreticians U نظریه پرداز
submission U افهار نظریه
duplicity theory U نظریه دو جزیی
dust cloud theory U نظریه غباری
economic theory U نظریه اقتصادی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
electron theory U نظریه الکترونی
readings U نظریه شور
general theory U نظریه عمومی
group theory U نظریه گروهی
hartree theory U نظریه هارتری
set theory U نظریه مجموعه ها
automata U نظریه ماشین ها
heam yoei vooly U نظریه نیرو
classical theory U نظریه کلاسیک
capital theory U نظریه سرمایه
automata theory U نظریه ماشینها
information theory U نظریه اگاهی
attensity U در نظریه تیچز
group theory U نظریه گروهها
viewed U نظریه عقیده
view U نظریه عقیده
communication theory U نظریه ارتباط
balance theory U نظریه توازن
graph theory U نظریه گرافها
information theory U نظریه خبر
communication theory U نظریه ارتباطات
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
bard cannon theory U نظریه بارد- کنون
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
general theory of relativity U نظریه نسبیت عمومی
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
affective arousal theory U نظریه برانگیختگی عاطفی
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
counsels U نظریه دادن رایزنی
set theory U نظریه مجموعه ها [ریاضی]
Complex analysis U نظریه توابع [ریاضی]
theory of functions of a complex variable U نظریه توابع [ریاضی]
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
theory of numbers U نظریه اعداد [ریاضی]
counselling U نظریه دادن رایزنی
counselled U نظریه دادن رایزنی
counseled U نظریه دادن رایزنی
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
valence bond theory U نظریه پیوند والانس
counsel U نظریه دادن رایزنی
young helmholtz theory U نظریه یانگ- هلمهولتس
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
switched on <idiom> U لحنی با نظریه تازه
steady state theory U نظریه حالت پایا
expertize U نظریه فنی دادن
real will U نظریه اراده واقعی
equal sacrifice theory U نظریه برابری فداکاری
logic theorist U نظریه پرداز منطقی
quantum theory of valence U نظریه کوانتومی والانس
decision theory U نظریه تصمیم گیری
quantity theory of money U نظریه مقداری پول
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
density wave theory U نظریه موج چگالی
field theory U نظریه اساسی میدان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com