English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
c.f.t U نظریه میدان بلور
crystal field theory U نظریه میدان بلور
electrostatic field U میدان الکتروستاتیکی
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
field theory U نظریه اساسی میدان
l.f.t. U نظریه میدان لیگاند
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
electrostatic capacitive U فرفیت الکتروستاتیکی
electrostatic deflection U خمش الکتروستاتیکی
electrostatic microscope U میکروسکپ الکتروستاتیکی
electrostatic generator U مولد الکتروستاتیکی
electrostatic galvanometer U گالوانومتر الکتروستاتیکی
electrostatic lens U عدسی الکتروستاتیکی
electrostatic force U نیروی الکتروستاتیکی
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
electrostatic machine U ماشین الکتروستاتیکی
electrostatic system U دستگاه الکتروستاتیکی
electrostatic focusing U تمرکز الکتروستاتیکی
electrostatic induction U القای الکتروستاتیکی
electrostatic grid U شبکه فرمان الکتروستاتیکی
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
crystals U بلور
crystalliferous U بلور زا
crystal U بلور
crystal glass U بلور
single crystal U تک بلور
flint glass U بلور
prisms U بلور
prism U بلور
crystal lattice U شبکه بلور
crystalloid U شبیه بلور
crystallography U بلور نگاری
flint glass U فرف بلور
crystalloid U شبکه بلور
detecting crystal U بلور اشکارساز
quartz U بلور کوهی
glassworker U بلور ساز
distorted crystal U بلور واپیچیده
whisker U سوزن بلور
crystal plane U صفحه بلور
crystallographer U بلور شناس
iceland spar U بلور ایسلند
crystallization U بلور سازی
host crystal U بلور میزبان
quasi crystal U شبه بلور
quartz crystal U بلور کوارتز
crystalliferous U موجد بلور
host crystal U بلور زمینه
crystallography U بلور شناسی
crystallography U علم بلور
crystal structure U ساختار بلور
crystal pulling U بلور پردازی
crystal system U دستگاه بلور
crystals U بلور کوارتز
molecular crystal U بلور مولکولی
covalent crystal U بلور کووالانسی
crystal gazing U بلور بینی
iceland crystal U بلور ایسلند
glassware U بلور الات
catwhisker U سوزن بلور
atomic crystal U بلور اتمی
crystal control U تنظیم با بلور
monovalent crystal U بلور تک والانسی
valence crystal U بلور کووالانسی
microcrystal U ریز بلور
cut glass U بلور کریستال
metal crystal U بلور فلز
crystal energy U انرژی بلور
macle U بلور زوج
crystal U بلور کوارتز
crystal defect U نقص بلور
crystal growth U رشد بلور
colored crystal U بلور سنگین
rock crystal U سنگ بلور
cast crystal U بلور ریخته
ionic crystal U بلور یونی
crystallography U مبحث بلور شناسی
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
crystal allotropy U چند شکلی بلور
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
course U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
courses U میدان تیر میدان
conversion loss of frequency changer cry U اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
endomorph U بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
notion U نظریه
lookout U نظریه
theorem U نظریه
theorems U نظریه
notions U نظریه
theories U نظریه
point of view U نظریه
lookouts U نظریه
points of view U نظریه
position U نظریه
positioned U نظریه
opinions U نظریه
opinion U نظریه
theory U نظریه
queuing theory U نظریه صف
views U نظریه
queing theory U نظریه صف
suggestions U نظریه
suggestion U نظریه
outlook U نظریه
viewing U نظریه
viewpoint U نظریه
viewed U نظریه
viewpoints U نظریه
view U نظریه
comment U نظریه
commented U نظریه
in the light of U نظریه
thebe U نظریه
recommendations U نظریه
recommendation U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
commenting U نظریه
submission U افهار نظریه
transformism U نظریه تطور
transformational theory U نظریه تطور
automata theory U نظریه ماشینها
balance theory U نظریه توازن
theoreticians U نظریه پرداز
consumption theory U نظریه مصرف
continuity theory U نظریه پیوستگی
theoretician U نظریه پرداز
value theory U نظریه ارزش
theory of value U نظریه ارزش
theory of numbers U نظریه اعداد
refutes U رد کردن نظریه
refuting U رد کردن نظریه
theory of relativity U نظریه نسبیت
communication theory U نظریه ارتباطات
classical theory U نظریه کلاسیک
theory of rent U نظریه اجاره
theory of saving U نظریه پس انداز
communication theory U نظریه ارتباط
refuted U رد کردن نظریه
theory of accumulation U نظریه انباشته
electron theory U نظریه الکترونها
duplicity theory U نظریه دو جزیی
electron theory U نظریه الکترونی
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
economic theory U نظریه اقتصادی
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
reading U نظریه شور
readings U نظریه شور
theorization U نظریه پردازی
notional U فکر نظریه
attensity U در نظریه تیچز
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
theorem proving U اثبات نظریه
three component theory U نظریه سه مولفهای
valence theory U نظریه والانسی
dust cloud theory U نظریه غباری
group theory U نظریه گروهها
viewed U نظریه عقیده
view U نظریه عقیده
replacement theory U نظریه جایگزینی
quantum theory U نظریه کوانتومی
theorist U نظریه پرداز
field theory U نظریه میدانی
probability theory U نظریه احتمال
network theory U نظریه شبکه
graph theory U نظریه گرافها
queuing theory U نظریه صف بندی
viewing U نظریه عقیده
views U نظریه عقیده
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
capital theory U نظریه سرمایه
information theory U نظریه اگاهی
information theory U نظریه خبر
automata U نظریه ماشین ها
general theory U نظریه عمومی
game theory U نظریه بازی
game theory U نظریه بازیها
theorists U نظریه پرداز
information theory U نظریه اطلاعات
innovation theory U نظریه نواوری
molecular theory U نظریه مولکولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com