Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 234 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
militarization
U
نظامی کردن
militarize
U
نظامی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
march
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marched
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marched
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
reprisal
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
demilitarization
U
غیر نظامی کردن
demilitarised
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
drilling
U
تمرین نظامی کردن
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court martial
U
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
militarization
U
نظامی کردن امور
militarize
U
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
to rally scattered troops
U
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
Other Matches
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
mil
U
نظامی
serviced
U
نظامی
soldiers
U
نظامی
military
U
نظامی
fort
U
دژ نظامی
martin
U
نظامی
soldier
U
نظامی
martial
U
نظامی
warlike
U
نظامی
service
U
نظامی
post
U
پست نظامی
strongholds
U
قلعه نظامی
military tribunal
U
دادگاه نظامی
district
U
ناحیه نظامی
regions
U
ناحیه نظامی
martial rule
U
حکومت نظامی
districts
U
ناحیه نظامی
martial court
U
دادگاه نظامی
maneuver
U
تمرین نظامی
post-
U
پست نظامی
posted
U
پست نظامی
forcing
U
نیروی نظامی
posts
U
پست نظامی
region
U
ناحیه نظامی
soldiery
U
نیروی نظامی
articles of war
U
قانون نظامی
by military force
U
با نیروی نظامی
military adviser
U
مستشار نظامی
military advisor
U
مستشار نظامی
march
U
گام نظامی
dressing parade
U
مشق نظامی
military area
U
منطقه نظامی
military assistance
U
کمک نظامی
military attache
U
وابسته نظامی
military body
U
هیئت نظامی
marched
U
گام نظامی
defensive architecture
U
معماری نظامی
martial spirit
U
روح نظامی
stronghold
U
قلعه نظامی
active
U
نظامی کادر
militarily
U
از لحاظ نظامی
to attain a great age
U
به سن بالارسیدن
[نظامی ]
marching
U
گام نظامی
marches
U
گام نظامی
installation
U
قسمت نظامی
ceremonies
U
مراسم نظامی
militias
U
نیروی نظامی
ceremony
U
مراسم نظامی
military service
U
خدمت نظامی
paramilitaries
U
شبه نظامی
fortresses
U
استحکامات نظامی
fortress
U
استحکامات نظامی
paramilitary
U
شبه نظامی
force
U
نیروی نظامی
camp
U
اردوگاه نظامی
invasion currency
U
پول نظامی
soldier
U
نظامی شدن
soldier
U
فرد نظامی
martial law
U
حکومت نظامی
forces
U
نیروی نظامی
soldiers
U
نظامی شدن
soldiers
U
فرد نظامی
standing orders
U
امریه نظامی
standing order
U
امریه نظامی
militia
U
نیروی نظامی
khaki
U
لباس نظامی
council of war
U
شورای نظامی
councils of war
U
شورای نظامی
militarist
U
نظامی گرا
army attache
U
وابسته نظامی
party
U
عده نظامی
army staff
U
ستاد نظامی
field colours
U
پرچم نظامی
field colors
U
پرچم نظامی
strategic map
U
نقشه نظامی
drill
U
مشق نظامی
drilled
U
مشق نظامی
drills
U
مشق نظامی
the military profession
U
کار نظامی
the sabre
U
نیروی نظامی
attache
U
وابسته نظامی
general outpatient clinic
U
درمانگاه نظامی
camped
U
اردوگاه نظامی
camps
U
اردوگاه نظامی
garrison state
U
ایالت نظامی
militarists
U
نظامی گرا
installation
U
موسسه نظامی
installations
U
قسمت نظامی
installations
U
موسسه نظامی
the sabre
U
حکومت نظامی
spirit de corps
U
غرور نظامی
provost marshal
U
قاضی نظامی
military court
U
دادگاه نظامی
citadel
U
قلعه نظامی
exercised
U
مانور نظامی
necker chief
U
کاشکول نظامی
military testament
U
وصیتنامه نظامی
military courtesy
U
احترامات نظامی
military courtesy
U
شئونات نظامی
guest houses
U
مهمانسرای نظامی
military crest
U
خط الراس نظامی
court material
U
دادگاه نظامی
civil
U
غیر نظامی
civilian
U
غیر نظامی
exercised
U
مشق نظامی
citadels
U
قلعه نظامی
civilians
U
غیر نظامی
military strategy
U
استراتژی نظامی
court martiall
U
دادگاه نظامی
military convention
U
اتحاد نظامی
military comission
U
هیئت نظامی
court martiall
U
شورای نظامی
drilling
U
تمرین نظامی
military doctorine
U
دکترین نظامی
intelligence
U
اطلاعات نظامی
military training
U
اموزش نظامی
defense information
U
اطلاعات نظامی
military government
U
حکومت نظامی
military governor
U
فرمانداری نظامی
word of command
U
فرمان نظامی
military governor
U
حاکم نظامی
military intelligence
U
اطلاعات نظامی
military government
U
دولت نظامی
detention barrack
U
بازداشتگاه نظامی
military funds
U
بودجه نظامی
guest house
U
مهمانسرای نظامی
military intervention
U
مداخله نظامی
military justice
U
دادرسی نظامی
military services
U
قسمتهای نظامی
military doctorine
U
مقررات نظامی
military expenditure
U
مخارج نظامی
military justice
U
دادسرای نظامی
neck cloth
U
کاشکول نظامی
military funds
U
اعتبار نظامی
military grid
U
شبکه نظامی
exercises
U
مانور نظامی
military posture
U
ارایش نظامی
saluted
U
احترام نظامی
military specifications
U
خصوصیات نظامی
regimental
U
لباس نظامی
columns
U
ستون نظامی
tunc
U
پیراهن نظامی
prisidio
U
قلعه نظامی
military posture
U
وضعیت نظامی
exercise
U
مشق نظامی
truck vehicle
U
خودرو نظامی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
military resources
U
منابع نظامی
column
U
ستون نظامی
salutes
U
احترام نظامی
campound
U
کمپ نظامی
military psychology
U
روانشناسی نظامی
military specifications
U
کدتخصصی نظامی
cadet
U
دانشجوی نظامی
military occupational speciality
U
کد تخصصی نظامی
exercises
U
مشق نظامی
court martial
U
دادگاه نظامی
exercise
U
مانور نظامی
military comission
U
کمیسیون نظامی
council ofwar
U
شورای نظامی
military platform
U
سکوی نظامی
military spending
U
مخارج نظامی
military training
U
تعلیم نظامی
cadets
U
دانشجوی نظامی
saluting
U
احترام نظامی
salute
U
احترام نظامی
Military operations.
U
عملیات نظامی
militia
U
جنگجویان غیر نظامی
civil defense
U
دفاع غیر نظامی
civil aircraft
U
هواپیمای غیر نظامی
treaties
U
قرارداد پیمان نظامی
civil defense
U
پدافند غیر نظامی
visitors
U
مهمان رسمی نظامی
paramilitary
U
نیروهای شبه نظامی
force
U
یکان قسمت نظامی
militias
U
قوای شبه نظامی
militias
U
جنگجویان غیر نظامی
militia
U
قوای شبه نظامی
paramilitaries
U
نیروهای شبه نظامی
fortresses
U
سنگر قلعه نظامی
military occupation
U
اشغال نظامی یک منطقه
treaty
U
قرارداد پیمان نظامی
fortress
U
سنگر قلعه نظامی
militias
U
نیروی شبه نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com