English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 237 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
keynote U نطق اصلی کردن
keynotes U نطق اصلی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
log U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
detach U جداکردن جدا کردن از یکان اصلی
detaches U جداکردن جدا کردن از یکان اصلی
detaching U جداکردن جدا کردن از یکان اصلی
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
backout U ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
bituminous paint U رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
factorize U تقسیم یک عدد به دو عدد کامل که در اثر ضرب کردن همان عدد اصلی نتیجه شود
internal sort U مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
recompile U کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
repristinate U بصورت اصلی برگرداندن دوباره بکر کردن
self compiling compiler U کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد
hit the high spots <idiom> U روی نکته اصلی تمرکز کردن
to act through primary agents U به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
Other Matches
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
majoring U اصلی
mainline U اصلی
elementarily U اصلی
initialing U اصلی
mainline U خط اصلی
firsthand U اصلی
main attack U تک اصلی
head U اصلی
main <adj.> U اصلی
initialed U اصلی
mainlined U خط اصلی
mainlined U اصلی
primordial U اصلی
organic U اصلی
primal U اصلی
vital <adj.> U اصلی
mainlines U خط اصلی
main U خط اصلی
mainlines U اصلی
genuine U اصلی
principals U اصلی
basic U اصلی
basics U اصلی
immanent U اصلی
initial U اصلی
fundametal U اصلی
trunks U خط اصلی
ingrown U اصلی
majored U اصلی
initials U اصلی
intrinsic U اصلی
rudimental U اصلی
initialling U اصلی
inherent U اصلی
initialled U اصلی
major U اصلی
trunk U خط اصلی
arch U اصلی
arch- U اصلی
arches U اصلی
native code U کد اصلی
essentials U اصلی
parent U اصلی
isogeny U هم اصلی
proto U اصلی
radicals U اصلی
radical U اصلی
essential U اصلی
germinal U اصلی
elemental U اصلی
principal U اصلی
main stem U خط اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
main lines U خط اصلی
master U اصلی
principle U اصلی
line link U خط اصلی
main deck U پل اصلی
main line U خط اصلی
primes U اصلی
original U اصلی
primarily U اصلی
mastered U اصلی
normative U اصلی
texts U اصلی
text U اصلی
main door U در اصلی
originals U اصلی
masters U اصلی
aboriginals U اصلی
cardinal U اصلی
primary U اصلی
seminal U اصلی
quintessential U اصلی
first-hand U اصلی
essential <adj.> U اصلی
quintessential <adj.> U اصلی
mainlining U اصلی
major <adj.> U اصلی
cardinals U اصلی
primed U اصلی
mainlining U خط اصلی
aboriginal U اصلی
fundamental U اصلی
elementary U اصلی
prime U اصلی
primitive U اصلی
functional U اصلی
mainframe U سیستم اصلی
fundamental vibration U ارتعاش اصلی
initialled U اصلی اغازی
ground state U تراز اصلی
mainframes U سیستم اصلی
main attack U حمله اصلی
initialled U پاراف اصلی
main axis U محور اصلی
modelled U نمونه اصلی
models U نمونه اصلی
main battery U باطری اصلی
original language U زبان اصلی
initialling U پاراف اصلی
original map U نقشه اصلی
mastered U مدل اصلی
cardinal headings U جهات اصلی
initialling U اصلی اغازی
cardinal points U جهات اصلی
original data U داده اصلی
initial U پاراف اصلی
principal colors U رنگهای اصلی
fundamental frequency U بسامد اصلی
fundamental unit U واحدهای اصلی
primary U مقدماتی اصلی
background U اصلی است
backgrounds U اصلی است
majoring U رشته اصلی
substances U ماده اصلی
pure color U رنگ اصلی
main contact U کنتاکت اصلی
main column U ستون اصلی
initialed U اصلی اغازی
initialed U پاراف اصلی
initialing U پاراف اصلی
fundamental colors U رنگهای اصلی
substance U ماده اصلی
main coil U بوبین اصلی
main current U جریان اصلی
highroad U راه اصلی
main circuit U مدار اصلی
proenomen U نام اصلی
main effort U تلاش اصلی
major U رشته اصلی
main color U رنگ اصلی
main direction U جهت اصلی
home port U پایگاه اصلی
main canal U کانال اصلی
home country U کشور اصلی
main carburetor U کاربراتور اصلی
inessential U غیر اصلی
majored U رشته اصلی
main sequence U رشته اصلی
tap root U ریشه اصلی
main discharge U تخلیه اصلی
main distribution U مقسم اصلی
master U مدل اصلی
initialing U اصلی اغازی
main drain U زهکش اصلی
headquarters U شعبه اصلی
highroads U راه اصلی
modeled U نمونه اصلی
avenue U خیابان اصلی
main lines U کانال اصلی
leading insurer U بیمه گر اصلی
varsity U تیم اصلی
main line of resistance U خط اصلی مقاومت
source document U سند اصلی
root directory U دایرکتوری اصلی
source language U زبان اصلی
main lines U نهر اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com