English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harangue U نصیحت
harangued U نصیحت
harangues U نصیحت
haranguing U نصیحت
advice U نصیحت
admonishment U نصیحت
[piece of ] advice U نصیحت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admonishes U نصیحت کردن
admonishing U نصیحت کردن
talking-to U نصیحت توبیخ
admonitive U نصیحت امیز
sententiousness U نصیحت امیزی
admonished U نصیحت کردن
admonish U نصیحت کردن
talking to U نصیحت توبیخ
sententious U نصیحت امیز
sequacious U نصیحت پذیر
admonish U نصیحت کردن
advise U نصیحت کردن
advises U نصیحت کردن
advising U نصیحت کردن
to read one a lesson U بکسی نصیحت کردن
protreptic U تشویق کننده نصیحت
pre admonish U از پیش نصیحت دادن
hortative U نصیحت امیز ترغیبی
consultant U متخصصی که نصیحت میکند
consultants U متخصصی که نصیحت میکند
advising U مستشاری نصیحت کردن
advises U مستشاری نصیحت کردن
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
admonitory U نصیحت امیز توبیخ امیز
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com