English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
meets U نشست نشست گاه
meet U نشست نشست گاه
secrets U محرمانه
necessary house U محرمانه
in private U محرمانه
in secret U محرمانه
confidental U محرمانه
confidentially U محرمانه
classified U محرمانه
privily U محرمانه
secret U محرمانه
privately U محرمانه
private code U کد محرمانه
restricted U محرمانه
subrosa U محرمانه
privates U محرمانه
private U محرمانه
tete a tete U محرمانه
esoteric U محرمانه
cheek by jowl U محرمانه
jackes U محرمانه
backsides U محرمانه
backside U محرمانه
hush-hush U محرمانه
arcane U محرمانه
confidential U محرمانه
hush hush U محرمانه
surreptitious U پنهان محرمانه
surreptitiously U محرمانه جانشین
confide U محرمانه گفتن
closed meeting U گردهمایی محرمانه
privates U محرمانه سرجوخه
confided U محرمانه گفتن
conclaves U انجمن محرمانه
confides U محرمانه گفتن
closed U محرمانه بسته
in confidence U بطور محرمانه
private code U رمز محرمانه
privileged communication U مدارک محرمانه
privity U موضوع محرمانه
conclave U انجمن محرمانه
secrecy U محرمانه بودن
private talk U گفتگوی محرمانه
confidential U خیلی محرمانه
backstage U محرمانه خصوصی
private U محرمانه سرجوخه
off the record U محرمانه و خصوصی
off-the-record U محرمانه و خصوصی
privy U خصوصی محرمانه
closed conference U گردهمایی محرمانه
confidential U دارای ماموریت محرمانه
tipping U محرمانه رساندن نوک
tip U محرمانه رساندن نوک
secret service U دستگاه محرمانه دولت
data privacy U محرمانه بودن داده ها
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
underground U تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
hugger mugger U تنهایی مطلب محرمانه
secret services U دستگاه محرمانه دولت
snoopy U بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
tipster U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
to give one the straight tip U محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
get wise to something/somebody <idiom> U درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
underplot U دسیسه محرمانه دوز و کلک
administrative crypto account U نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
under the rose U نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
top-secret U مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
putsches U توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
collogue U توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
putsch U توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
top secret U مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
slump U نشست
symposia U هم نشست
settlements U نشست
slumped U نشست
symposiums U هم نشست
slumping U نشست
sittings U نشست
sitting U نشست
meeting U نشست
consolidation U نشست
meetings U نشست
slumps U نشست
symposium U هم نشست
fouling U ته نشست
session U نشست
sessions U نشست
siting U نشست
trim U نشست
trimmest U نشست
trims U نشست
sediment U ته نشست
sediments U ته نشست
seance U نشست
settlement of the dam U نشست سد
precipitation U ته نشست
settlement U نشست
settletment U نشست
leakage U نشست
leakages U نشست
seepage U نشست
deposition U ته نشست
depositions U ته نشست
declassified U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . U میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
precipitated rocks U سنگهای ته نشست
settlement ratio U نسبت نشست
assembly U مجمع نشست
subsided U نشست کردن
rate of deposition U سرعت ته نشست
settles U نشست کردن
true slump U نشست واقعی
trim forward U نشست سینه
trim aft U نشست پاشنه
sinking U استهلاک نشست
subside U نشست کردن
settle U نشست کردن
to cave in U نشست کردن
sink U نشست کردن
seep in U نشست کردن
soft spot U ناحیه نشست
shore formation U ته نشست دریاچهای
special session U نشست ویژه
leaky U نشست کننده
settlement of the foundation U نشست پی گاه
sinks U نشست کردن
lacustrine sediment U ته نشست دریاچهای
extraordinary meeting U نشست ویژه
she sat behind me U او پشت من نشست
subsiding U نشست کردن
subsides U نشست کردن
oil residue U ته نشست روغن
sinkable U نشست کردنی
calcareous deposit U ته نشست اهکی
closed meeting U نشست مسدود
boring stay U محل نشست
closed conference U نشست مسدود
air landed U هوا نشست
exudation U برون نشست
electrolytic deposition U ته نشست الکترولیتی
annual accumulation of sediment U ته نشست سالانه
lime deposite U ته نشست اهکی
deposit U ته نشست ته نشین
extravasate U نشست کردن
deposits U ته نشست ته نشین
subsidence U نشست فرونشینی
subsidence U نشست خاک
settlement forecast U پیش بینی نشست
annual accumulation of sediment U سال اورد ته نشست
settlement of abutments U نشست تکیه گاه
landing zone U منطقه نشست هوایی
She sat beside ( next to ) her mother . U کنار مادرش نشست
extraordinary meeting U نشست فوق العاده
The plan landed . U هواپیما بزمین نشست
seat of settlement U محل نشست ساختمان
He was favorably impressed by what I told him . U حرفم دردلش نشست
The dust was laid ( settled ) . U گرد وخاک نشست
She went to the bad. U بروز سیاه نشست
special session U نشست فوق العاده
powwow U نشست وگفتگو کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
the bird took its perch U مرغ روی چوب نشست
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
exudate U ترشح التهابی برون نشست
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
To associate ( mix) with someone . U با کسی نشست وبر خاست کردن
the veaael was neaped U کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
drops U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
he took her in to dinner U انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
drop U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
inclusus U گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com