Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scandal sheet
U
نشریه محتوی شایعات افتضاح امیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scandalmongers
U
پخش کننده شایعات افتضاح امیز
scandalmonger
U
پخش کننده شایعات افتضاح امیز
scandalous
U
افتضاح امیز
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
scandal
U
افتضاح
debacle
U
افتضاح
debacles
U
افتضاح
dTbGcles
U
افتضاح
scandals
U
افتضاح
foul-up
U
افتضاح
foul-ups
U
افتضاح
to stab in the back
U
افتضاح
scandalization
U
ایجاد افتضاح
eclat
U
درخشش افتضاح
infamy
U
افتضاح سابقه بد
ignominy
U
افتضاح خواری
suasive
U
ترغیب امیز تحریک امیز
gratulant
U
تهنیت امیز تبریک امیز
incriminatory
U
تهمت امیز اتهام امیز
trickier
U
خدعه امیز مهارت امیز
tricky
U
خدعه امیز مهارت امیز
trickiest
U
خدعه امیز مهارت امیز
admonitory
U
نصیحت امیز توبیخ امیز
antagonistic
U
خصومت امیز رقابت امیز
expostulatory
U
سرزنش امیز تعرض امیز
inglorious
U
افتضاح اور گمنام
bruit
U
شایعات
canards
U
شایعات
hearsay
U
شایعات
canard
U
شایعات
idle rumoues
U
شایعات بی سر و پا
gamey
U
چاشنی زده افتضاح اور
To make a gaffe .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
gamy
U
چاشنی زده افتضاح اور
To put ones foot in it .
<idiom>
U
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
To drop a brick .
<idiom>
U
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
scandal
U
شایعات ننگین
scandals
U
شایعات ننگین
gossiping
U
شایعات بی پرو پا
titbits
U
شایعات اراجیف
titbit
U
شایعات اراجیف
Unfounded rumours.
U
شایعات بی اساس
gossipry
U
شایعات بی اساس
gossips
U
شایعات بی پرو پا
gossiping
U
شایعات بی اساس
idle rumoues
U
شایعات بی اساس
murmurs
U
شکایت شایعات
gossiped
U
شایعات بی پرو پا
gossiped
U
شایعات بی اساس
gossip
U
شایعات بی پرو پا
gossip
U
شایعات بی اساس
murmuring
U
شکایت شایعات
tittle tattle
U
شایعات بی اساس
tittle-tattle
U
شایعات بی اساس
murmur
U
شکایت شایعات
gossips
U
شایعات بی اساس
murmured
U
شکایت شایعات
pamphlet
U
نشریه
serial
U
نشریه
pamphlets
U
نشریه
publications
U
نشریه
publication
U
نشریه
leaflets
U
نشریه
leafleting
U
نشریه
leafleted
U
نشریه
leaflet
U
نشریه
serials
U
نشریه
ruise
U
شایعات داستان ساختگی
gossip
U
شایعات بی اساس دادن
gossiped
U
شایعات بی اساس دادن
gossiping
U
شایعات بی اساس دادن
gossips
U
شایعات بی اساس دادن
leaflet
U
بروشور نشریه
review
U
رژه نشریه
reviewed
U
رژه نشریه
reviewing
U
رژه نشریه
periodical
U
مجله نشریه
periodical
U
نشریه دورهای
leaflets
U
بروشور نشریه
reviews
U
رژه نشریه
leafleting
U
بروشور نشریه
leafleted
U
بروشور نشریه
technical bulletin
U
نشریه فنی
tracts
U
رساله نشریه
training circular
U
نشریه اموزش
issue
U
نشریه فرستادن
issued
U
نشریه فرستادن
trifoliolate
U
دارای سه نشریه
issues
U
نشریه فرستادن
bulletins
U
نشریه اطلاعاتی
bulletin
U
نشریه اطلاعاتی
circulars
U
بخشنامه نشریه
tract
U
رساله نشریه
circular
U
بخشنامه نشریه
gossiper
U
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
Rumors circulate fast.
U
شایعات سریع در همه جا می پیچد
greenroom
U
شایعات رایج بین هنرپیشگان
greenrooms
U
شایعات رایج بین هنرپیشگان
pamphlets
U
نشریه اموزش و فنی
desktop publishing program
U
برنامه نشریه رومیزی
pamphlet
U
نشریه اموزش و فنی
officers call
U
نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
criteria
U
محتوی
fillers
U
محتوی
filler
U
محتوی
container
U
محتوی
hydrous
U
محتوی اب
containers
U
محتوی
content
U
محتوی
contents
U
محتوی
contenting
U
محتوی
whispering campaign
U
انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
bottles
U
محتوی یک بطری
contained
U
محتوی بودن
gas content
U
محتوی گاز
bottle
U
محتوی یک بطری
sanguinolent
U
محتوی خون
contains
U
محتوی بودن
contain
U
محتوی بودن
copper bearing
U
محتوی مس حاوی مس
platinous
U
محتوی پلاتین
aluminous
U
محتوی الومینیوم
olympic review
U
نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
starting with the issue of July 1
U
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
contenting
U
خرسند کردن محتوی
pouncet box
U
قوطی محتوی گردخوشبو
content
U
خرسند کردن محتوی
saccharine
U
قندی محتوی قند
pall
U
تابوت محتوی مرده حائل
palling
U
تابوت محتوی مرده حائل
palled
U
تابوت محتوی مرده حائل
docketed
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
content addressed
U
نشامی یافته از روی محتوی
docketing
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
dockets
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
content addressable
U
نشانی پذیر از روی محتوی
palls
U
تابوت محتوی مرده حائل
quartzite
U
سنگ شنی محتوی کوارتز
tea bag
U
پاکت محتوی چای فوری
tea bags
U
پاکت محتوی چای فوری
music box
U
جعبه محتوی ساز کوکی
bottled gas
U
بشگه یااستوانه محتوی گازفشرده
compressed gas cylinder
U
سیلندر محتوی گاز متراکم
binary alloy
U
الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
camera magazine
U
جعبه محتوی فیلم عکاسی
docket
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
clears
U
تغییر محتوی یک خانه حافظه
poster color
U
شیشه محتوی ابرنگ وخمیررنگ
clear
U
تغییر محتوی یک خانه حافظه
clearer
U
تغییر محتوی یک خانه حافظه
clearest
U
تغییر محتوی یک خانه حافظه
sketchbooks
U
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
epos
U
مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
time capsule
U
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
urn
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
swizzle
U
انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
sausages
U
روده محتوی گوشت چرخ شده
myoglobin
U
پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
megasporangium
U
هاگدان بزرگ محتوی هاگ ماده
sausage
U
روده محتوی گوشت چرخ شده
rogatory letters
U
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
sketchbook
U
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
seabag
U
کیف پارچه یی محتوی لباس ملوانان
urns
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
dumpling
U
نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
dumplings
U
نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
hematoma
U
توموریاغده محتوی خون خارج شده از رگها
enchilada
U
کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
doorplate
U
پلاک محتوی نام شخص که روی درنصب میشود
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
pudding
U
دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
puddings
U
دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
compressed air tunnel
U
تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
child
U
یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
case
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
semimonthly
U
دوهفته یکبار نشریه دو هفته یکبار
offertory
U
سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
chars
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
charring
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
char
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
synalepha
U
هم امیز
synaloepha
U
هم امیز
murmurous
U
غر غر امیز
afflictive
U
مصیبت امیز
affrontive
U
دشنام امیز
protreptic
U
موعظه امیز
recommendatory
U
توصیه امیز
reconciliatory
U
مصالحه امیز
reprehensive
U
ملامت امیز
revelatory
U
مکاشفه امیز
adversative
U
نقض امیز
affeluo'so a
U
عاطفه امیز
affrontive
U
توهین امیز
procrastinatory
U
طفره امیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com