Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
obsessive rumination
U
نشخوار فکری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ruminations
U
نشخوار
merycism
U
نشخوار
cud
U
نشخوار
rumination
U
نشخوار
quid
U
نشخوار
fletcherism
U
نشخوار
ruminate
U
نشخوار کردن
ruminating
U
نشخوار کردن
ruminates
U
نشخوار کردن
ruminated
U
نشخوار کردن
ruminator
U
نشخوار کننده
ruminantia
U
نشخوار کنندگان
champed
U
باصداجویدن نشخوار کردن
champing
U
نشخوار مخفف champion
champed
U
نشخوار مخفف champion
champ
U
باصداجویدن نشخوار کردن
champ
U
نشخوار مخفف champion
champing
U
باصداجویدن نشخوار کردن
champs
U
نشخوار مخفف champion
champs
U
باصداجویدن نشخوار کردن
ruminant
U
جانور پستاندار نشخوار کننده
reticulum
U
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
incogitance
U
بی فکری
conceptual
U
فکری
excogitative
U
فکری
notional
U
فکری
cerebral
U
فکری
mental
U
فکری
braininess
U
فکری
incogitancy
U
بی فکری
inconsiderateness
U
بی فکری
reflectional
U
فکری
intellectual
U
فکری
intellectuals
U
فکری
irreflection
U
بی فکری
reflective
U
فکری بازتابی
caprice
U
تمایل فکری
visualization
U
تجسم فکری
caprices
U
تمایل فکری
brain work
U
کار فکری
indoctrination
U
تلقین فکری
infantilism of thought
U
کوته فکری
ideo motor
U
فکری- حرکتی
insularism
U
کوته فکری
ideological war
U
جنگ فکری
ideational shield
U
سپر فکری
heartsease
U
اسایش فکری
head work
U
کار فکری
intellectual capital
U
سرمایه فکری
dyslogia
U
گفتارپریشی فکری
mental work
U
کار فکری
narrow minddedness
U
کوتع فکری
perspicuity
U
روش فکری
sentience
U
زندگی فکری
provinciality
U
کوته فکری
prudery
U
کوته فکری
obsessions
U
وسواس فکری
obsession
U
وسواس فکری
notions
U
ادراک فکری
notion
U
ادراک فکری
captivity
U
گفتاری فکری
mechanical
U
غیر فکری
perspectives
U
جنبه فکری
enlightenment
U
روشن فکری
provincialism
U
کوته فکری
fanaticism
U
کوته فکری
perspective
U
جنبه فکری
habiliment
U
جامه استعداد فکری
he thought out a plan
U
فکری بنظرش رسید
He is an inconderate person .
U
آدم بی فکری است
that is a good idea
U
خوب فکری است
equanimity
U
تعادل فکری انصاف
intellectualize
U
بصورت فکری در اوردن
thoughtless
U
لاقید ناشی از بی فکری
ideo motor act
U
عمل فکری- حرکتی
brainstorm
U
اشفتگی فکری موقتی
brainstorms
U
اشفتگی فکری موقتی
absolute
آزاد از قیود فکری
psychopathy
U
اختلالات فکری وروانی
obsessive compulsive state
U
حالت وسواس فکری- عملی
sympathizer
U
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
sympathisers
U
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
(have a) bee in one's bonnet
<idiom>
U
فکری که مکررا به ذهن میآید
She's quite a back number.
<idiom>
U
او
[زن]
آدم کهنه فکری است.
moron
U
فرد فاقد رشد فکری
morons
U
فرد فاقد رشد فکری
To dismiss something from ones thoughtl .
U
فکری را از سر خود بیرون کردن
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ?
U
به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
sympathizers
U
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
pixilated
U
دارای عدم تعادل فکری
to be i. with an idea
U
فکری در کسی تاثیر نمودن
sympathetically
U
ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
idological parties
U
احزاب دارای روش فکری خاص
obsessive compupsive disorer
U
روان رنجوری وسواسی فکری- عملی
He is most suitable for brain work .
U
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
ideology
U
روش فکری فرد یا طبقه خاص
masterminds
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
radicalism
U
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
masterminding
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
ideologies
U
روش فکری فرد یا طبقه خاص
masterminded
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
Marxism
U
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
Mentally retarded children.
U
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
orthopsychiatry
U
تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
psychokinesis
U
عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
churned
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
churns
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
cult
U
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cults
U
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
aeolist
U
انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
churn
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
feel out
<idiom>
U
صحبت یا انجام باشخص به صورتیکه متوجه بشوی که چه فکری میکند
stalinism
U
سیستم فکری مارکسیسم به نحوی که استالین ان را تعبیر و تفسیرکرده است
evolutionism
U
روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند
trotskism
U
سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
outside agency
U
شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
egalitaire
U
روش فکری است که طرفدارمساوات ابناء بشر در جمیع شئون میباشد
prepossess
U
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
dialectic
U
البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
idealism
U
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
escapism
U
هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
objectivism
U
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
ideology
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
rationalism
U
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
erastianism
U
سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
dogmatism
U
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
controvrsism
U
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
conservatism
U
عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
whiggism
U
روش فکری منتسب به حزب "ویگ " که در واقع حزب لیبرال و ازادیخواه انگلستان بود
terrorism
U
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
horizon
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
mercantilism
U
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
individualism
U
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
cataleptic
U
مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
pragmatism
U
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com