Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
best economy mixture
U
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
best power mixture
U
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
gasoline
U
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
stellite
U
الیاژهای سخت جهت ساختن موتورهای پیستونی
turbocharger
U
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
turbosupercharger
U
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
wobble pump
U
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
broad arrow engine
U
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
limiting velocity
U
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
air/fuel ratio
U
نسبت هوا به سوخت
fuel air mixture ratio
U
نسبت مخلوط سوخت و هوا
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
propor tionably
U
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
auto lean
U
مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
vehicle mass ratio
U
نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
auto rich
U
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
U
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
U
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
volar
U
پروازی
burner cans
U
محفظه احتراق موتورهای توربینی
flight attitude
U
وضعیت پروازی
grandiloquence
U
بلند پروازی
aviation duty
U
شغل پروازی
ambitions
U
بلند پروازی
ambition
U
بلند پروازی
air impingment starter
U
نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
soared
U
بلند پروازی کردن
soar
U
بلند پروازی کردن
an ambitious programme
U
برنامه بلند پروازی
soars
U
بلند پروازی کردن
plunger magnet
U
مغناطیس پیستونی
hydraulic tracer control
U
کنترل پیستونی
piston pump
U
پمپ پیستونی
reciprocating engine
U
موتور پیستونی
piston engine
U
موتور پیستونی
plunger pump
U
پمپ پیستونی
reciprocating compressor
U
کمپرسور پیستونی
plug nozzle
U
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
rack control
U
نوعی کنترل پروازی غیر دستی
wet sump
U
تشتک موتور پیستونی
piston blowing engine
U
موتور دمنده پیستونی
reach
U
حصول
procuance
U
حصول
procuration
U
حصول
reaches
U
حصول
reached
U
حصول
reaching
U
حصول
gains
U
حصول
gained
U
حصول
recoveries
U
حصول
gain
U
حصول
recovery
U
حصول
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
cetane rating
U
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
attitude gyro
U
الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
check flight
U
پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
procurable
U
قابل حصول
obtainable
U
قابل حصول
get at able
U
قابل حصول
acquirable
U
قابل حصول
unachievable
U
غیرقابل حصول
attainability
U
قابلیت حصول
attainments
U
حصول اکتساب
accessing
U
وسیله حصول
accesses
U
وسیله حصول
accessed
U
وسیله حصول
attainment
U
حصول اکتساب
access
U
وسیله حصول
attitude motor
U
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
adverse yaw
U
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
gained
U
حصول تحصیل منفعت کردن
gains
U
حصول تحصیل منفعت کردن
gain
U
حصول تحصیل منفعت کردن
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
retrieved
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieve
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
unobtainable
U
بدست نیامدنی نایافتنی غیرقابل حصول
retrieves
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
compression pressure
U
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
commensurate
U
متناسب
proportionate
U
متناسب
pro rata
U
متناسب
proportionable
U
متناسب
symmetric
U
متناسب
in proportion
U
متناسب
eurhythmic
U
متناسب
proprotionable
U
متناسب
applicative
U
متناسب
proportional
U
متناسب
v engine
U
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
vee engine
U
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
characteristic strength
U
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
unapt
U
غیر متناسب
harmonizes
U
متناسب بودن
harmonized
U
متناسب بودن
comproportionation
U
ترکیب متناسب
harmonised
U
متناسب بودن
harmonises
U
متناسب بودن
harmonising
U
متناسب بودن
proportionment
U
متناسب سازی
harmonize
U
متناسب بودن
appropriated technology
U
تکنولوژی متناسب
harmonizing
U
متناسب بودن
coordinate
U
متناسب کردن
coordinative
U
متناسب سازنده
cylinder block
U
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
cam ground piston
U
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
tips
U
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
x engine
U
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
naturally aspirated engine
U
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
low supercharger gear
U
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
well proportioned
U
با تناسب متناسب موزون
proportionate
U
فراخور متناسب کردن
harmonic division
U
طبقه بندی متناسب
coordinate
U
متناسب یا هماهنگ کردن
harmonic proportion
U
طبقه بندی متناسب
coapt
U
باهم متناسب شدن
commensurateness
U
متناسب کردن تناسب
proportional pie graph
U
نمودار گرد متناسب
up to par/scratch/snuff/the mark
<idiom>
U
متناسب با استاندارد طبیعی
proportionably
U
بطور متناسب یا با قرینه
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
tubbable
U
متناسب برای لوله یا تغاریابشکه
mismatch
U
متناسب نبودن ناجور بودن
air turbine starter
U
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
zero lash
U
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
air cooled engine
U
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
queue
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
uttermost
U
بیشترین
utmost
U
بیشترین
maximum
U
بیشترین
most
U
بیشترین
h engine
U
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
rolleron
U
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
reddendo singula singulis
U
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
peak speed
U
بیشترین تندی
peak demand
U
بیشترین تقاضا
highest price
U
بیشترین قیمت
maximum slope
U
بیشترین شیب
amplidyne
U
ژنراتور دی سی که ولتاژخروجی ان با تغییرات تحریک میدان متناسب است
make the most of
<idiom>
U
بیشترین سود را بردن
absolute address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlatives
U
بیشترین درجه عالی
superlative
U
بیشترین درجه عالی
best profit output
U
محصول در بیشترین مقدارسود
machine address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
ultimate strength
U
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
best profit point
U
نقطه بیشترین مقدار سود
peak
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaks
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaking
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
differentiating cicuit
U
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
range
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
peaking
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
ranged
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranges
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
column
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
peak
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
columns
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
rated altitude
U
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
peaks
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
make time
<idiom>
U
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
available
U
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
benzole
U
بنزین
gasoline
U
بنزین
fuel
U
بنزین
gasolene
U
بنزین
fuelling
U
بنزین
fuelled
U
بنزین
storm bird
U
بنزین
fueled
U
بنزین
gasses
U
بنزین
motor sprit
U
بنزین
petrol
U
بنزین
gas
U
بنزین
gases
U
بنزین
benzine
U
بنزین
fuels
U
بنزین
gassed
U
بنزین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com