Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
with regard to
U
نسبت به در باره راجع به در خصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in regard to
U
راجع به در خصوص نسبت به
with relation to
U
نسبت به راجع به در باره
regard
U
باره نسبت
regarded
U
باره نسبت
regards
U
باره نسبت
particular redemption
U
خصوص
regarding
U
در خصوص
concerning
U
در خصوص
on the subject of
U
در خصوص
hereof
U
در این خصوص
in this regard
U
در این خصوص
purchasing research
U
تحقیق در خصوص خرید
think it over
U
در این خصوص فکرکنید
census of production
U
امارگیری در خصوص تولید
i am about that
U
من در این خصوص دلواپس هستم
I'll think it over.
U
در این خصوص فکر خواهم کرد.
i will speak to him about it
U
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
oversteer
U
تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
on
U
راجع به
as to
U
راجع به
about
U
راجع به
apropos of
U
راجع به
relative
U
راجع
regarding
U
راجع به
in relation to
U
راجع به
with respect to
U
راجع به
pertianing
U
راجع
respecting
U
راجع به
hang out one's shingle
<idiom>
U
آگاهی عمومی ازباز شدن دفتر به خصوص مطب یادفتروکالت
declarations
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declaration
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
regarded
U
راجع بودن به
regards
U
راجع بودن به
tuch
U
راجع بودن به
regard
U
راجع بودن به
pertian
U
راجع بودن
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
regards
U
رعایت راجع بودن به
regard
U
رعایت راجع بودن به
regarded
U
رعایت راجع بودن به
peronality
U
انتقادات راجع به شخصیت
bestiary
U
رساله یامقاله راجع بحیوانات
my sentiment toward him
U
انچه من راجع باواحساس میکنم
to expatiate on a subject
U
راجع یک موضوع زیادگویی کردن
kidnapping
U
در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
She is the talk of the town .
U
همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
We should not indulge in personalities.
U
نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
I must think things over.
U
باید راجع به این چیز ها فکر کنم
hypochondriasis
U
اضطراب واندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
hypochondria
U
اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
actinochemistry
U
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
mammalogy
U
یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
publicist
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
apocrypha
U
کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
in regard to
U
در باره
lake rampart
U
اب باره
one-offs
U
یک باره
in relation to
U
در باره
one-off
U
یک باره
rampart
U
باره
ter
U
سه باره
rampire
U
باره
Brontide
U
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
tartar
U
باره دندان
regarded
U
بابت باره
herein
U
در این باره
regards
U
بابت باره
regard
U
بابت باره
here
U
در این باره
to sputter
[about]
U
تف پراندن
[در باره ]
one-night stands
U
برنامهی یک باره
one-night stand
U
برنامهی یک باره
on
U
بالای در باره
tartars
U
باره دندان
Impressionism
U
در باره ادراک
to speak
[about]
U
صحبت کردن
[در باره]
tartarous
U
دارای باره دندان
countermark
U
انگ دوم باره
reapparition
U
فهور دوم باره
rearrngement
U
ترتیب دوم باره
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
aftercrop
U
حاصل دوم باره
you do me injustice
U
در باره من بی عدالتی می کنید
re order
U
سفارش دوم باره
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
multipoint
U
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
prejudicate
U
بی رسیدگی رای دادن در باره
he is an a. on that
U
سخن او دراین باره است
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
what do you think of him?
U
عقیده شما در باره او چیست
what say you to a cinema?
U
در باره سینما چه عقیده دارید
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
deuterogamy
U
عروسی دوم باره تجدیدفراش
disclosures
U
عمل بیان در باره چیزی
disclosure
U
عمل بیان در باره چیزی
for the rest
U
اما در باره باقی مطالب
to contemplate about/on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to meditate on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to sputter
[about]
U
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
to ruminate on something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
سخن گفتن در باره چیزی
to theorize
[about something]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to theorise
[about something]
[British E]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
What do you make of this
[it]
?
U
نظر شما در باره این چه است؟
to make of something
U
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
to do one right
U
عدالت در باره کسی بجا اوردن
vallum
U
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
to theorise
[about something]
[British E]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
arguments
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
argument
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
اظهار نظر دادن در باره چیزی
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to sputter
[about]
U
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
to consult with somebody about something
U
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to have a different view of
[ opinion about]
something
U
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
argue
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
arguing
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
There is nothing I can do about it.
U
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
to get an overview
[of something]
U
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
to talk out a bill
U
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
letters of administration
U
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
urologic
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
geostrategy
U
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
off print
U
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
referring to your letter of
U
با اشاره بنامه .......عطف بنامه ....... راجع بنامه .......
public
U
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
desktop
U
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
as compared to
U
نسبت به
in respect of
U
به نسبت
in respect of
U
نسبت به
apropos of
U
نسبت به
than
U
نسبت به
in the ratio of
U
به نسبت
format
U
نسبت
with respect to
U
نسبت به
formats
U
نسبت
ratio
U
نسبت
in relation to
U
نسبت به
proportion
U
نسبت
rate
U
نسبت
cognation
U
نسبت
the rat of to
U
نسبت دو به سه
relation
U
نسبت
t ratio
U
نسبت تی
to
U
تا نسبت به
rates
U
نسبت
in regard to
U
نسبت به
in regard of
U
نسبت به
in proprotion to
U
نسبت به
in connexion with
U
نسبت به
proportions
U
نسبت
uncross
U
نسبت
relational
U
نسبت
respect
U
نسبت
respects
U
نسبت
ratios
U
نسبت
towards
U
نسبت به
bearing
U
نسبت
proportional
U
به نسبت
rapport
U
نسبت
quotients
U
نسبت
kinship
U
نسبت
quotient
U
نسبت
In what proportion ?
U
به چه نسبت ؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com