English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paranephric U نزدیک گرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
granule U گرده
granules U گرده
loin U گرده
coxa U گرده
haunch U گرده
haunches U گرده
disc U گرده
feuilleton U گرده
discs U گرده
hunkers U گرده
kidney U گرده
camber U گرده
kidneys U گرده
loins U گرده
huckle U گرده
disk U گرده
pollen U گرده
cambers U گرده
disks U گرده
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
ridge U گرده ماهی
color disk U گرده رنگها
diskette U گرده کوچک
ridges U گرده ماهی
cambers U گرده ماهی
camber U گرده ماهی
platelet U گرده خون
nephrotomy U گرده بری
vault U گرده ماهی
coxarthritis U نقرس گرده
pollinator U گرده افشان
vaults U گرده ماهی
nephroptosis U گرده جنبنده
disk pack U گرده بسته
pounce U گرده نقاش
pounced U گرده نقاش
fish backed U گرده ماهی
pounces U گرده نقاش
pouncing U گرده نقاش
disk drives U گرده چرخان
disk drive U گرده ران
disk drives U گرده ران
convex U گرده ماهی
nephralgia U درد گرده
disk platter U گرده سینی
nephroid U گرده مانند
nephritis U اماس گرده
induction disk U گرده القائی
magnetic disk U گرده مغناطیسی
nephritic U دچارناخوشی گرده
disk unit U واحد گرده
nephrectomy U دراوردن گرده
nephrectomy U برش گرده
disk drive U گرده چرخان
round timber U گرده بینه
polliniferous U گرده افشان
pollination U گرده افشانی
pollenation U گرده افشانی
pollen U دانه گرده
reg U گشن گرده
reg U گرده لقاح
ridgeways U گرده ماهی
ridgewise U گرده ماهی
rolls U گرده نان
ridged U گرده ماهی
disks U گرده قرص
floppy disk U گرده لرزان
pollinizer U گرده افشان
domes U گرده ماهی
dome U گرده ماهی
disk U گرده قرص
floppy discs U گرده لرزان
floppy discs U گرده لغزان
floppy disk U گرده لغزان
floppy disks U گرده لرزان
floppy disks U گرده لغزان
pollinating U گرده افشانی کردن
pollinium U توده ذرات گرده گل
pollinated U گرده افشانی کردن
puffball U سماروق گرده افشان
pollinate U گرده افشانی کردن
farinose U شبیه گرده گیاه
puffballs U سماروق گرده افشان
fixed head disk U گرده با نوک ثابت
gibbous U گرده ماهی گوژپشت
loculus U حفره کیسه گرده
pollen U گرده افشانی کردن
pollinates U گرده افشانی کردن
palynology U گرده افشانی شناسی
pollenizer U درخت گرده افشان
plolinate U با گرده تلقیح کردن
pollinose U شبیه گرده گیاهی
palynology U مبحث گرده افشانی
paranephros U دژ پیه روی گرده
pollenizer U درخت نر گرده افشان
disk controller U کنترل کننده گرده
hip roof U پشت بام گرده ماهی
his kidnegs have gone w U گرده هایش درست کارنمیکنند
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
hydrophilous U گرده افشانی کننده بوسیله اب
paranephritis U اماس غده روی گرده
self pollination U گرده افشانی خود بخود گیاه
self fruitful U تولید مثل بوسیله گرده خود
sori U خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
leaf fat U لایه پیه دور گرده خوک
interfruitful U قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
cross polinize U بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
autogamy U لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
wind pollinated U گرده افشانی شده بوسیله باد
cross pollinate U بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
styloipodium U گرده بالای میوه گیاهان چتری
cross pollination U گرده افشانی از گلی بگل دیگر
autogamous U مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
integrated U ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
foreby U نزدیک
nigh U نزدیک
caudal U نزدیک به دم
close U نزدیک
cephalo U نزدیک به سر
closest U نزدیک
hand to hand U نزدیک
close aboard U نزدیک
close-up U از نزدیک
beside U نزدیک
by U از نزدیک
fast by U نزدیک
close by U نزدیک
close-ups U از نزدیک
forby U نزدیک
forby U از نزدیک
forbye U نزدیک
forthcoming U نزدیک
approaching U نزدیک
close up U از نزدیک
closes U نزدیک
closer U نزدیک
at hand U نزدیک
upcoming U نزدیک
forbye U از نزدیک
contiguous U نزدیک
hand-to-hand U نزدیک
proximate U نزدیک
nearest U نزدیک
nearing U نزدیک
nears U نزدیک
up against <idiom> U نزدیک به
near upon U نزدیک
accessible U نزدیک
near at hand U نزدیک
nearer U نزدیک
on the verge of U نزدیک به
near U نزدیک
on the eve of U نزدیک
to gain ground upon U نزدیک
near- U نزدیک
vicinal U نزدیک
nearby U نزدیک
neared U نزدیک
not ahunderd mails flom U نزدیک
next door to U نزدیک
near by U نزدیک به
up to <idiom> U نزدیک به
imminent U نزدیک
in sight U نزدیک
near by U نزدیک
adjacent U نزدیک
hard by U نزدیک
neighbouring U نزدیک
narrowly U از نزدیک
towards U نزدیک
caudal U نزدیک به انتها
to come by U نزدیک شدن
to be on the way U نزدیک شدن
close controlled U همکاری نزدیک
close control U کنترل نزدیک
recent memory U حافظه نزدیک
close combat U رزم نزدیک
short sighted U نزدیک بین
subadult U نزدیک سن تکلیف
subapical U نزدیک راس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com