English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
deciding U نزدیک به دروازه حریف
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
close in U نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
hear footsteps U عدم توجه به وفیفه درنتیجه نزدیک شدن حریف
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
broad shoulders U شانههای پهن
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
horner U سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
round-shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
clinching U بغل کردن حریف
dribbled U رد کردن توپ از حریف
clinches U بغل کردن حریف
marks U نشانه کردن حریف
dribble U رد کردن توپ از حریف
dribbling U رد کردن توپ از حریف
put the ball on the floor U رد کردن توپ از حریف
clinch U بغل کردن حریف
mark U نشانه کردن حریف
clinched U بغل کردن حریف
dribbles U رد کردن توپ از حریف
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
squeezing U سد کردن مدافع حریف با دونفر
parried U دفع کردن حمله حریف
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
squeezes U سد کردن مدافع حریف با دونفر
parrying U دفع کردن حمله حریف
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
squeezed U سد کردن مدافع حریف با دونفر
hooking U سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
to overcrow one's rival U از پیروزی بر حریف شادی کردن
squeeze U سد کردن مدافع حریف با دونفر
parries U دفع کردن حمله حریف
parry U دفع کردن حمله حریف
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
overplayed U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
hook check U سد کردن راه چوب حریف ازعقب
overplaying U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
overplays U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
wraparound check U سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
kneeing U خطای سد کردن راه حریف بازانو
hip check U سد کردن راه حریف با کمر وباسن
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
overplay U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
sweat out U بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
approximated U نزدیک کردن
approximate U نزدیک کردن
approximates U نزدیک کردن
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jabs U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengage U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker U پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengaging U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
To turn into cash. U به پول نزدیک کردن
adduct U بمرکز نزدیک کردن
to trun to a U بصرفه نزدیک کردن
transverse adduction U نزدیک کردن افقی
clippings U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
speared U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clips U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spearing U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
angle block U سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
spear U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
ride herd on <idiom> U از نزدیک دیدن وکنترل کردن
osculate U تماس نزدیک حاصل کردن
double leg pick up U زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
range alongside U نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
see for oneself U از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
alliterate U چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
aggress U نزدیک کردن حمله کردن
the sun is near setting U افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
rivaling U حریف
rival U حریف
rivalled U حریف
opponent U حریف
rivaled U حریف
adversary U حریف
opponents U حریف
match U حریف
competitor U حریف
adversaries U حریف
matches U حریف
adversarial U حریف
competitors U حریف
rivalling U حریف
d. cut d. U حریف
foe U حریف
challengers U حریف
challenger U حریف
foes U حریف
rivals U حریف
razzle dazzle U فریفتن حریف
victims U حریف ضعیف
victim U حریف ضعیف
downfield U زمین حریف
jacks of all trades U همه فن حریف
away U زمین حریف
charge U حمله به حریف
end U زمین حریف
ended U زمین حریف
ends U زمین حریف
shadows U چسبیدن به حریف
targeting U سینه حریف
sell a dummy U فریفتن حریف
dropped U جاگذاشتن حریف
adversaries U حریف کشتی
dropping U جاگذاشتن حریف
playing the man U بازی با حریف
drop U جاگذاشتن حریف
drops U جاگذاشتن حریف
jack of all trades U همه فن حریف
adversary U حریف کشتی
target U سینه حریف
targeted U سینه حریف
cope U حریف شدن
shadowing U چسبیدن به حریف
copes U حریف شدن
i cannot manage him U حریف او نمیشوم
opponent U حریف طرف
head butt U با سر به حریف زدن
coped U حریف شدن
copings U حریف شدن
opponents U حریف طرف
deliver a series of blows U بمباران حریف
he was too much for me U من حریف او نبودم
swingman U همه فن حریف
targetted U سینه حریف
targets U سینه حریف
shadow U چسبیدن به حریف
charges U حمله به حریف
shadowed U چسبیدن به حریف
targetting U سینه حریف
outclasses U شکست فاحش حریف
outclassing U شکست فاحش حریف
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
unanswered U همردیف نبودن حریف
outclassed U شکست فاحش حریف
personal foul U خطای بدنی به حریف
pattern offense U موضعگیری در برابر حریف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com