English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transverse adduction U نزدیک کردن افقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planes U افقی سطح افق افقی کردن
levelled U تراز سطح افقی افقی کردن
plane U افقی سطح افق افقی کردن
planed U افقی سطح افق افقی کردن
leveled U تراز سطح افقی افقی کردن
planing U افقی سطح افق افقی کردن
level U تراز سطح افقی افقی کردن
levels U تراز سطح افقی افقی کردن
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
sliding wedge U گاوه افقی یاکولاس افقی
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
cross level U افقی کردن
transverse abduction U دور کردن افقی
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
wale U تیر افقی انتخاب کردن
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
rectification U تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس
leveling U میزان کردن افقی کردن
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
approximates U نزدیک کردن
approximated U نزدیک کردن
approximate U نزدیک کردن
To turn into cash. U به پول نزدیک کردن
to trun to a U بصرفه نزدیک کردن
adduct U بمرکز نزدیک کردن
osculate U تماس نزدیک حاصل کردن
ride herd on <idiom> U از نزدیک دیدن وکنترل کردن
raster graphics U روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
range alongside U نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
see for oneself U از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
alliterate U چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
aggress U نزدیک کردن حمله کردن
the sun is near setting U افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
horizontal U افقی
lateral U افقی
laterad U افقی
straighter U افقی بطورسرراست
straightest U افقی بطورسرراست
straight U افقی بطورسرراست
horizontal U سطح افقی
trunnion U پاشنه افقی
horizontal integration U تمرکز افقی
trunnion U مفصل افقی
rhumb U دایره افقی
putlog or lock U تیر افقی
plain coordinates U مختصات افقی
horizontal cornice U رخ بام افقی
transom U وادار افقی
horizontal polarization U قطبش افقی
cross beam U تیر افقی
cross head U تیر افقی
horizontal growth U رشد افقی
horizontal pump U پمپ افقی
horizontal scrolling U حرکت افقی
horizontal section U برش افقی
abscissa U بعد افقی
abscissa U محور افقی
transverse plane U صفحه افقی
horizontal plane U صفحه افقی
horizontal integration U انضمام افقی
horizontal loading U کولاس افقی
horizontal mobility U تحرک افقی
brise-soleil U کرکره افقی
horizontal disparity U ناهمخوانی افقی
brise-soleil U پرده افقی
horizontal integration U ادغام افقی
ordinate U حور افقی
horizontal hook U قلاب افقی
yardarm U بازوی افقی
horizontal crossbar U میله افقی
transom U الت افقی
cross-beam U تیر افقی
landscape orientation U تمایل افقی
jack arch U طاق افقی
tier U ردیف افقی
horizontal wedge U گاوه افقی
horizontally U بطور افقی
crosscut saw U اره افقی بر
horizontal taping U مساحی افقی
tiers U ردیف افقی
horizontal wedge U کولاس افقی
cross hatch U هاشور افقی
horizontal candlepower U شمع افقی
horizontal combination U ترکیب افقی
horizontal boring U سوراخکاری افقی
horizontal loom U دار افقی [قالی]
x plates U صفحات انحراف افقی
X coordinate U مختصات بردار افقی
x axis U بردار افقی گراف
bars U میله افقی در پرش
horizon system of coordinates U دستگاه مختصات افقی
common roof U تیرچه افقی خرپا
elevator U مکان افقی متحرک
breastsummer U تیر افقی سردر
horizontal arch element U حلقه افقی قوس
elevators U مکان افقی متحرک
ridge pole U کش دیرک افقی چادر
roof tree U کش دیرک افقی چادر
cross level U حباب تراز افقی
cross grinder U شاه تیر افقی
horizontal synchronizing U همزمان ساز افقی
horizontal stabilizer U مکان افقی ثابت
horizontal social mobility U تحرک افقی اجتماعی
horizontal shearing stress U تنش برش افقی
dragon-tie U تیر افقی گوشه ها
horizontal labor mobility U تحرک افقی کارگر
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
mean horizontal candlepower U شمع افقی متوسط
horizontal phase control U تنظیم فاز افقی
vertical loom U دار افقی [قالی]
crossbars U تیرک افقی دروازه
advection U جابجایی افقی هوا
surges U حرکات افقی اب دریا
laterad U واقع درخط افقی
surged U حرکات افقی اب دریا
grand pianos U پیانوی بزرگ و افقی
lateralrelationship U نسبت در خط افقی از پهلو
crossbar U تیرک افقی دروازه
transom U الت افقی کمرکش
lateral U واقع درخط افقی
spar U ستون افقی [کشتی]
grand piano U پیانوی بزرگ و افقی
bar U میله افقی در پرش
surge U حرکات افقی اب دریا
boom U ستون افقی [کشتی]
axis U برای مختصات افقی در گراف
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
crosspiece U قسمت افقی وعرضی هر چیزی
ledgers U تیر افقی جلو چوبست
yard U بازوی افقی دکل ناو
booming U تیر افقی وصل به بادبان
boomed U تیر افقی وصل به بادبان
booms U تیر افقی وصل به بادبان
chitary jireugi U ضربه مشت موازی یا افقی
ledger U تیر افقی جلو چوبست
boom U تیر افقی وصل به بادبان
scans U یکی ازخط وط افقی فسفری
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
scanned U یکی ازخط وط افقی فسفری
foward speed U همنه سرعت در صفحه افقی
yards U بازوی افقی دکل ناو
scan U یکی ازخط وط افقی فسفری
transit compass U الت سنجش گوشههای افقی
windowsill U قسمت افقی لبه پنجره
adjustment for horizontal-circle image تنظیم افقی مرکز تصویر
bar U چوب افقی بالای مانع
crossbar U چوب افقی بالای مانع
crossbars U چوب افقی بالای مانع
horizontal event numbering U شماره گذاری افقی وقایع
x axis U محور افقی مختصات یا محورطولها
bars U چوب افقی بالای مانع
validity U بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه
lateral U افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
sliding wedge U تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
x axis U محور افقی روی یک صفحه مختصاتی
warp beam U چوب افقی بالای دار [قالی]
chimney-mantle U [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
horizontal drilling and milling machine U دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی
x amplifier U تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
horizontal tab U حرکت مکان نما به صورت افقی
mid span U مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
trabeation U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeated U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
bail U چوب کوتاه افقی روی پایه
twist U دوران حول محور افقی پیچش
twisting U دوران حول محور افقی پیچش
twists U دوران حول محور افقی پیچش
row U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
breast U چوب افقی پایین دار [قالی]
rowed U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
side cast U پرتاب نخ ماهیگیری بحالت قوس تقریبا" افقی
treadmills U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
outhaul U طناب وصل کننده بادبان به تیر افقی
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
purlin U قسمت افقی روی شاه تیر یاستونها
purline U قسمت افقی روی شاه تیر یا ستونها
raster scan graphics U نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
bowled U باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
treadmill U چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
orientation U جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com