Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hithermost
U
نزدیکتر به اینطرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
CIS
U
اینطرف
nearest him
U
از همه نزدیکتر به او
cypres
U
هرچه نزدیکتر
may i trouble you for the salt
U
نمک رابدهید اینطرف
to give somebody the runaround
<idiom>
U
کسی را از اینطرف به آن طرف دواندن
to ping pong somebody
<idiom>
U
کسی را از اینطرف به آن طرف دواندن
to go on the
[British E]
/ a
[American E]
rampage
U
با وحشیگری اینطرف و آنطرف رفتن
The deadline is coming closer.
U
مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
unlap
U
یک دور به حریف نزدیکتر شدن
i waved him nearer
U
با دست اشاره کردم که نزدیکتر بیا
kern
U
تنظیم فضای بین جفت حرفهایی تا نزدیکتر بهم به نظر آینه
lawn bowling point
U
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com