Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pteropod
U
نرم تنان شکم پای شناور درسطح دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zooplankton
U
جانور ریز شناور برسطح دریا
phytoplankton
U
زندگی گیاهان شناور بر سطح دریا
plankter
U
موجودات ریز و شناور ازادبر سطح دریا
control buoy
U
بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
mollusca
U
نرم تنان
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
molluscous
U
وابسته به نرم تنان
prostomium
U
قسمت جلو سر نرم تنان وحلزونها
acephala
U
راستهء بی سران ازشاخهء نرم تنان
lingulate
U
بشکل نرم تنان دوکپهای دوره ارودیسیانlinguist
floating base
U
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
to chop out
U
درسطح پدیدارشدن
isovelocity
U
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
icebergs
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
iceberg
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
float
U
شناور شدن شناور بودن
floated
U
شناور شدن شناور بودن
floats
U
شناور شدن شناور بودن
sophisticated
U
مشگل وپیچیده درسطح بالا
outcrops
U
فهور چینه درسطح زمین
outcrop
U
فهور چینه درسطح زمین
well
U
درسطح امدن وجاری شدن
wells
U
درسطح امدن وجاری شدن
epicentres
U
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
epicentre
U
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
surface dive
U
غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
geodetic
U
وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
geodesical
U
وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
collage
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
mobile equipment pool
U
بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
gulls
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
laitance
U
حبابی که پس از بتن ریزی درسطح بتن فاهر میشود وباعث متخلخل شدن سطح بتن میگردد
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
on the float
U
شناور
floating
U
شناور
above water
<adj.>
U
شناور
pontoons
U
پل شناور
pontoon
U
پل شناور
afloat
U
شناور
flying bridge
U
پل شناور
floaty
U
شناور
floats
U
شناور
ballcocks
U
شناور
free swimming
U
شناور
ballcock
U
شناور
floated
U
شناور
vessels
U
شناور
float bridge
U
پل شناور
drift ice
U
یخ شناور
vessel
U
شناور
bouyant foundation
U
پی شناور
floating bridge
U
پل شناور
buoyant
U
شناور
float
U
شناور
floating fundation
U
پی شناور
pack ice
U
یخ شناور
nectonic
U
شناور
booms
U
دستگاه شناور
plungers
U
پیستون شناور
booming
U
دستگاه شناور
boom
U
دستگاه شناور
immersion thermometer
U
دماسنج شناور
life bouy
U
رهنمای شناور
immersion heater
U
اب گرم کن شناور
immersion heaters
U
اب گرم کن شناور
lifebuoy
U
گوی شناور
natatores
U
مرغان شناور
boomed
U
دستگاه شناور
nekton
U
جانور شناور
waft
U
شناور ساختن
ice field
U
یخزار یخ شناور
levitative
U
شناور در هوا
lifebuoys
U
گوی شناور
wafted
U
شناور ساختن
vessel
U
یگان شناور
carburetor float
U
شناور کاربراتور
floating dock
U
حوض شناور
dipped electrode
U
الکترود شناور
fluxed electrode
U
الکترود شناور
dipping enamel
U
لعاب شناور
dipping varnish
U
لاک شناور
drifting mine
U
مین شناور
bouyant foundation
U
پایه شناور
bouyancy pump
U
پمپ شناور
barge
U
تراده شناور
adrift
U
شناور مهارشده
bays
U
پل رابط در پل شناور
baying
U
پل رابط در پل شناور
bayed
U
پل رابط در پل شناور
antisurface
U
ضد ناوهای شناور
bay
U
پل رابط در پل شناور
barges
U
تراده شناور
barged
U
تراده شناور
float guage
U
اشل شناور
float into position
U
شناور شدن
float test
U
ازمون شناور
vessels
U
یگان شناور
pontoons
U
اسکله شناور
pontoon
U
طراده شناور
pontoon
U
اسکله شناور
swims
U
شناور شدن
swim
U
شناور شدن
floating point
U
ممیز شناور
wafts
U
شناور ساختن
pontoons
U
طراده شناور
floating point
U
با ممیز شناور
floating mine
U
مین شناور
float valve
U
دریچه شناور
float well
U
چاه شناور
floater
U
جسم شناور
floating aquatics
U
ابزیان شناور
floating audress
U
نشانی شناور
floating charactep
U
دخشه شناور
floating grid
U
شبکه شناور
floating gyro
U
ژایرو شناور
wafting
U
شناور ساختن
floated
U
شناور بودن
float
U
شناور شدن
floats
U
شناور بودن
iceberg
U
توده یخ شناور
icebergs
U
توده یخ شناور
oil slicks
U
نفت شناور
oil slick
U
نفت شناور
zooplankton
U
جانوران شناور
buoying
U
رهنمای شناور
buoyed
U
راهنمای شناور در اب
buoyed
U
شناور ساختن
buoys
U
رهنمای شناور
buoys
U
جسم شناور
floats
U
شناور شدن
floated
U
شناور شدن
buoyed
U
رهنمای شناور
buoying
U
راهنمای شناور در اب
buoys
U
شناور ساختن
float
U
شناور بودن
buoying
U
شناور ساختن
buoys
U
راهنمای شناور در اب
buoyed
U
جسم شناور
plunge valve
U
سوپاپ شناور
buoy
U
شناور ساختن
buoy
U
جسم شناور
buoy
U
رهنمای شناور
phytoplankton
U
گیاهان شناور
pontoon bridge
U
پل شناور قایقی
plunger piston
U
پیستون شناور
buoy
U
راهنمای شناور در اب
floe
U
تخته یخ شناور
plunger
U
پیستون شناور
submersible pump
U
پمپ شناور
buoying
U
جسم شناور
submergible pump
U
پمپ شناور
popper
U
طعمه شناور ماهیگیری
floated
U
روی اب نگهداشتن شناور
floating base
U
پایگاه شناور دریایی
floating point
U
ممیز شناور
[ریاضی]
power driven vessel
U
یگان شناور موتوری
drift fishing
U
ماهیگیری از قایق شناور
floating drydock
U
حوضچه شناور خشک
poppers
U
طعمه شناور ماهیگیری
floating exchange rate
U
نرخ شناور ارز
float
U
روی اب نگهداشتن شناور
floating point arithmetic
U
حساب ممیز شناور
wrecking
U
شناور غرق شده
wrecks
U
شناور غرق شده
plunge battery
U
باتری با الکترد شناور
natant
U
شناور یامتحرک دراب
popping plug
U
طعمه ماهیگیری شناور
bottom mine
U
مین شناور عمقی
light buoy
U
راهنمای شناور چراغدار
rafts
U
دسته الوار شناور بر اب
back float
U
شناور شدن روی اب
snagline mine
U
مین با شاخک شناور
raft
U
دسته الوار شناور بر اب
short scope buoy
U
بویه شناور قائم
wreck
U
شناور غرق شده
watching mine
U
مین شناور در سطح اب
floats
U
روی اب نگهداشتن شناور
floating point constant
U
ثابت ممیز شناور
plungers
U
شناور کاربوراتور غوطه ور
floating point number
U
عدد با ممیز شناور
floating point operation
U
عملیات ممیز شناور
floating point operation
U
عملکردبا ممیز شناور
floating point representation
U
نمایش با ممیز شناور
buoyant mine case
U
جعبه مین شناور
consolidated pack ice
U
مجموعه یخهای شناور
submersible
U
غوطه ور شناور زیرابی
floating point rutine
U
روال ممیز شناور
floating rate of exchange
U
نرخ شناور ارز
plunger
U
شناور کاربوراتور غوطه ور
buoyage
U
تنطیم محل راهنماهای شناور
chess
U
سطح شیب دار پل شناور
hovered
U
پلکیدن شناور واویزان بودن
bouquet mine
U
نوعی مین شناور خوشهای
hovers
U
پلکیدن شناور واویزان بودن
deadman's float
U
شناور بودن با دستهای باز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com