English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conference freight rate U نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor U مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
co-operative societies U شرکتهای تعاونی
co operative societies U شرکتهای تعاونی
leasing companies U شرکتهای اجاره دهنده
multinational corporations U شرکتهای چند ملیتی
chartered companies U شرکتهای صاحب الامتیاز
saving and loan associations U شرکتهای پس انداز و وام
presentation manager U برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
subscriber U مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscribers U مشترک روزنامه وغیره مشترک
auditors U حسابرس مفتش یا بازرس در شرکتهای سهامی
auditor U حسابرس مفتش یا بازرس در شرکتهای سهامی
oligopoly U تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
wordprocessing U شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
mutual funds U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
liner U خط کشتیرانی
navigation U کشتیرانی
sailing U کشتیرانی
liners U خط کشتیرانی
shipping U کشتیرانی
shipping line U خط کشتیرانی
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
shipping company U شرکت کشتیرانی
sailable U قابل کشتیرانی
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
navigability U قابلیت کشتیرانی
navigating U کشتیرانی کردن
chamber of shipping U اتاق کشتیرانی
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
navigate U کشتیرانی کردن
navigated U کشتیرانی کردن
navigates U کشتیرانی کردن
navigable U قابل کشتیرانی
shipping U کشتیرانی ناوگان
shipping conference U کنفرانس کشتیرانی
nautical U مربوط به کشتیرانی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
liner trade U کشتیرانی منظم تجاری
water supply to navigation U تامین اب کانال کشتیرانی
cargo liners U خط کشتیرانی مخصوص بار
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
fairway U مسیر قابل کشتیرانی کانال
fairways U مسیر قابل کشتیرانی کانال
coaster U کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
coasters U کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
sudd U توده شناور علف و نی که دررود نیل مانع کشتیرانی میشود
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
party lines U خط مشترک
commonality U مشترک
party line U خط مشترک
commoners U مشترک
intercommon U حق مشترک
commonalities U مشترک
common user U مشترک
common U مشترک
commonest U مشترک
joint U مشترک
senses U حس مشترک
conjoint U مشترک
sensed U حس مشترک
subscriber's line U خط مشترک
sense U حس مشترک
subscribers U مشترک
participant U مشترک
participants U مشترک
held in common U مشترک
subscriber U مشترک
subscriber's cable U کابل مشترک
subscriber's number U شماره مشترک
common fronties U مرز مشترک
telephone subscriber U مشترک تلفنی
synergy U عمل مشترک
joint supply U عرضه مشترک
common multiple U مضرب مشترک
subscriber's station U مرکز مشترک
joint stock U سرمایه مشترک
joint shares U سهام مشترک
joint force U نیروی مشترک
joint services U خدمات مشترک
joint resolution U تصمیم مشترک
joint exercise U مانور مشترک
common gender U جنس مشترک
subscriber's line U خط متعلق به مشترک
joint products U محصولات مشترک
common factor U عامل مشترک
joint staff U ستاد مشترک
common fate U سرنوشت مشترک
common language U زبان مشترک
joint ownership U مالکیت مشترک
joint zone U منطقه مشترک
joint exercise U تمرین مشترک
complex fraction U برخه مشترک
concerted action U عمل مشترک
party parpet U جانپناه مشترک
joint account U حساب مشترک
line termination circuit U اتصال مشترک
interrelation U مناسبات مشترک
local subscriber U مشترک داخلی
intercommunion U اقدام مشترک
intercommunion U ارتباط مشترک
my and his father U پدر مشترک من و او
mutual responsibility U مسئوولیت مشترک
mutual interests U منافع مشترک
mutual debts U دیون مشترک
halvers U نیمه مشترک
complex fraction U مخرج مشترک
rachis U دیرک مشترک
joint adventure U تجارت مشترک
jointly owned property U مال مشترک
common progarm U برنامه مشترک
common storage U حافظه مشترک
common trait U ویژگی مشترک
joint demand U تقاضای مشترک
joint declaration U بیانیه مشترک
joint costs U هزینه مشترک
common wall U دیوار مشترک
common wealth U مشترک المنافع
joint costs U هزینههای مشترک
joint committee U کمیسیون مشترک
joint command U یکان مشترک
joint command U فرماندهی مشترک
commonweal U مشترک المنافع
insurance certificate U بیمه مشترک
party walls U دیوار مشترک
condominium U تسلط مشترک
condominium U حاکمیت مشترک
condominium U مالکیت مشترک
condominium U حکومت مشترک
Common Market U بازار مشترک
co-operation U کار مشترک
condominiums U حکومت مشترک
party wall U دیوار مشترک
common fraction U مخرج مشترک
common denominators U مخرج مشترک
common denominator U مخرج مشترک
condominiums U تسلط مشترک
condominiums U حاکمیت مشترک
condominiums U مالکیت مشترک
collaboration U کار مشترک
cooperation U کار مشترک
coefficient U عامل مشترک
cooperation U همکاری مشترک
cooperative work U همکاری مشترک
intersections U فصل مشترک
intersection U فصل مشترک
collaboration U همکاری مشترک
common U مشترک اشتراکی
cooperative work U کار مشترک
factors U عامل مشترک
factor U عامل مشترک
joint U مشترک الحاقی
joint U ستاد مشترک
co-operation U همکاری مشترک
commonest U مشترک اشتراکی
commoners U مشترک اشتراکی
coefficients U عامل مشترک
common area U ناحیه مشترک
party lines U مرز مشترک
bottom layer U لایه مشترک
EEC U بازار مشترک
commonwealth U مشترک المنافع
commonwealths U مشترک المنافع
party line U مرز مشترک
co-authors U نویسندهی مشترک
caveat subscriptor U اخطار به مشترک
tenancy in common U استیجار مشترک
combined publications U نشریات مشترک
trunk circuit U معبر مشترک
coinsurance U بیمه مشترک
co insurance U بیمه مشترک
co-author U نویسندهی مشترک
coenotrope U گرایش مشترک
cenotrope U گرایش مشترک
subscriber line U خط مشترک [مخابرات]
interfaces U سطح مشترک
collective U مشترک عمومی
interface U سطح مشترک
interface U وجه مشترک
middling U جمله مشترک
meant U میان مشترک
interfaces U وجه مشترک
party parpet U دست انداز مشترک
osculate U صفات مشترک داشتن
subscriber's loop U حلقه متعلق به مشترک
joint tenancy U اجاره داری مشترک
lowest common multiple U کوچکترین مضرب مشترک
joint tenants U اجاره داران مشترک
line termination circuit U مدار مشترک تلفنی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com