English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to further sales U فروش را بالا بردن
stakhnovism U افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
white sale U فروش ملافه و اجناس ذرعی
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
tweaking U بالا بردن
tweaked U بالا بردن
elevate U بالا بردن
tweak U بالا بردن
uprear U بالا بردن
rally U بالا بردن قی مت
rallies U بالا بردن قی مت
rallied U بالا بردن قی مت
upraise U بالا بردن
upgrade U بالا بردن
upgraded U بالا بردن
upgrades U بالا بردن
raise of loom U بالا بردن
ante U : بالا بردن
upgrading U بالا بردن
tweaks U بالا بردن
jacks U بالا بردن
jack U بالا بردن
lift U بالا بردن
promotes U بالا بردن
hoisted U بالا بردن
promoting U بالا بردن
hoists U بالا بردن
lifted U بالا بردن
lifting U بالا بردن
lifts U بالا بردن
uplifts U بالا بردن
uplift U بالا بردن
promoted U بالا بردن
hoist U بالا بردن
jack up U بالا بردن
up U بالا بردن
elevates U بالا بردن
upped U بالا بردن
raises U بالا بردن
upping U بالا بردن
elevating U بالا بردن
promote U بالا بردن
raise U بالا بردن
elevations U بالا بردن لوله
elevation U بالا بردن لوله
raises U بالا بردن دستمزد
casual uplift U بالا بردن موقتی
set sail U بالا بردن بادبان
raise U بالا بردن دستمزد
flag hoist U بالا بردن پرچم
hoist U عمل بالا بردن
hoist U افراشتن بالا بردن
hoists U عمل بالا بردن
hoisted U عمل بالا بردن
hoisted U افراشتن بالا بردن
hoists U افراشتن بالا بردن
top-up U بالا بردن بوم جرثقیل
ramp U بالا بردن یاپایین اوردن
jigging U بالا و پایین بردن طعمه در اب
ramps U بالا بردن یاپایین اوردن
top up U بالا بردن بوم جرثقیل
screw up U زیاد بالا بردن اجاره
elate U بالا بردن محفوظ کردن
bilge U بالا بردن فشار داخل خن
top-ups U بالا بردن بوم جرثقیل
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
build-up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups U بالا بردن توان رزمی نیروها
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
equity financing U بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
skies U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
sky U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
halliard U طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
extensive cultivation U بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
dapping U نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
customizing U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
goods U اجناس
good U اجناس
culls U رد شده [اجناس]
closed stock U اجناس ذخیره
yard goods U اجناس ذرعی
rejects U رد شده [اجناس]
rejects U مانده [اجناس]
category U طبقه اجناس
ware U جنس اجناس
wares U جنس اجناس
Fake articles. U اجناس تقلبی
substandard goods U اجناس بنجل
culls U مانده [اجناس]
dry goods U اجناس خشک
mace greff U خریدار اجناس مسروقه
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
scrapbook U دفتر اجناس اوراق
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
avoirdupois weight U اوزان و مقیاسات اجناس
scrapbooks U دفتر اجناس اوراق
import duties U گمرک اجناس وارداتی
avoirdupois U مقیاس وزن اجناس سنگین
middling U اجناس مختلف از درجه متوسط
packinghouse U محل بسته بندی اجناس
location survey U بازرسی در جای اجناس درانبار
cost analysis U تجزیه و تحلیل قیمت اجناس
packingplant U محل بسته بندی اجناس
five and ten U مغازه اجناس ارزان قیمت
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
The goods in this shop could not be flogged. U اجناس این مغازه باد کرده
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
pay load U اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock. U اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
budget account حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
furriers U خز فروش پوست فروش
furrier U خز فروش پوست فروش
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
well assorted U جور دارای کالا یا اجناس جور موافق سازگار
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
import duties U حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
stockpiles U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
addendum U افزایش
amplification U افزایش
intensification U افزایش
expansion U افزایش
addition U افزایش
increscent U افزایش
gains U افزایش
gained U افزایش
addenda U افزایش
gain U افزایش
additions U افزایش
reduce/enlarge U افزایش
augmentation U افزایش
accru U افزایش
multiplication U افزایش
raise U افزایش
raises U افزایش
enhancement U افزایش
scale up U افزایش
increases U افزایش
access U افزایش
additament U افزایش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com