Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
private rate of discount
U
نرخ تنزیل خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
discounts
U
تنزیل
interest
U
تنزیل
interests
U
تنزیل
discounting
U
تنزیل
discounted
U
تنزیل
discount
U
تنزیل
bank discount
U
تنزیل بانکی
fluctuation
U
ترقی و تنزیل
usurious
U
تنزیل خوار
rate of discount
U
نرخ تنزیل
discount broker
U
دلال تنزیل
discount house
U
موسسه تنزیل
degrades
U
تنزیل رتبه
degrade
U
تنزیل رتبه
factoring agent
U
عامل تنزیل
bill broker
U
واسطه تنزیل
rediscount rate
U
نرخ تنزیل مجدد
bank rate of discount
U
نرخ رسمی تنزیل
discount without recourse
U
تنزیل بدون حق رجوع
to put out money to interest
U
پول تنزیل دادن
the interst accumulated
U
تنزیل ان روی هم رفت
discount rate policy
U
سیاست نرخ تنزیل
discount with
U
تنزیل کردن برات
discounted value
U
ارزش تنزیل شده
social discount rate
U
نرخ تنزیل اجتماعی
downgrading
U
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
discount
U
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
discounted
U
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
discounting
U
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
discounts
U
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
downgrades
U
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgraded
U
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrade
U
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
discounted cash flow
U
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
factoring agent
U
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
discount house
U
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
bank rate
U
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
subrosa
U
خصوصی
private line
U
خط خصوصی
jackes
U
خصوصی
necessary house
U
خصوصی
off the record
<idiom>
U
خصوصی
personal
U
خصوصی
private
U
خصوصی
informal
U
خصوصی
privates
U
خصوصی
private eye
U
کارآگاه خصوصی
private ownership
U
مالکیت خصوصی
private property
U
دارائیهای خصوصی
special relativity
U
نسبیت خصوصی
pillow talk
U
حرفهای خصوصی
private law
U
حقوق خصوصی
private property
U
مالکیت خصوصی
Citizens' Band
U
باند خصوصی
private finance
U
مالیه خصوصی
private institutions
U
موسسات خصوصی
paticular
U
خصوصی بابت
quasi private
U
نیمه خصوصی
quasi private
U
شبه خصوصی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
private saving
U
پس انداز خصوصی
private talk
U
صحبت خصوصی
praivate ownership
U
مالکیت خصوصی
privately leased line
U
خط اجارهای خصوصی
private agreement
U
قرارداد خصوصی
private borrowing
U
استقراض خصوصی
private treaty
U
معامله خصوصی
passkey
U
کلید خصوصی
private company
U
شرکت خصوصی
semiprivate
U
نیمه خصوصی
private enterprises
U
موسسات خصوصی
private employees
U
کارکنان خصوصی
private deed
U
سند خصوصی
private debt
U
بدهی خصوصی
private cost
U
هزینه خصوصی
relator
U
شاکی خصوصی
private corporation
U
شرکت خصوصی
relator
U
مدعی خصوصی
private consumption
U
مصرف خصوصی
private benefits
U
منافع خصوصی
private eyes
U
کارآگاه خصوصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
tutor
U
معلم خصوصی
tutored
U
معلم خصوصی
camarin
U
نیایشگاه خصوصی
closet
U
گنجه خصوصی
closeted
U
گنجه خصوصی
closeting
U
گنجه خصوصی
closets
U
گنجه خصوصی
apsidiole
U
نیایشگاه خصوصی
very own
<adj.>
U
خصوصی
[شخصی]
personal
U
منقول خصوصی
private lessons
U
تدریس خصوصی
off the record
U
محرمانه و خصوصی
off-the-record
U
محرمانه و خصوصی
backstage
U
محرمانه خصوصی
casket
U
نامه خصوصی
caskets
U
نامه خصوصی
tutors
U
معلم خصوصی
private
U
اختصاصی خصوصی
private tutoring
[American E]
U
تدریس خصوصی
in petto
U
بطور خصوصی
private tuition
U
تدریس خصوصی
extra tuition
U
تدریس خصوصی
party line
U
خط خصوصی تلفن
private enterprise
U
عمل خصوصی
privatization
U
خصوصی کردن
privatising
U
خصوصی کردن
private school
U
اموزشگاه خصوصی
private schools
U
اموزشگاه خصوصی
private detective
U
کاراگاه خصوصی
private detectives
U
کاراگاه خصوصی
private investigator
U
کاراگاه خصوصی
privy
U
خصوصی محرمانه
subjective
U
فاعلی خصوصی
privatises
U
خصوصی کردن
privatised
U
خصوصی کردن
privatize
U
خصوصی کردن
private enterprise
U
شرکت خصوصی
party lines
U
خط خصوصی تلفن
privatizing
U
خصوصی کردن
privatizes
U
خصوصی کردن
privatized
U
خصوصی کردن
private sector
U
بخش خصوصی
privately
U
بطور خصوصی
to be privately insured
U
بیمه خصوصی داشتن
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
private rate of return
U
نرخ بازده خصوصی
to give private lessons
U
درس خصوصی دادن
to have private insurance
[cover]
U
بیمه خصوصی داشتن
personal staff
U
ستاد خصوصی فرمانده
tutor
U
درس خصوصی دادن به
tutored
U
درس خصوصی دادن به
tutors
U
درس خصوصی دادن به
backsides
U
عقب هر چیزی خصوصی
jurist
U
متخصص حقوق خصوصی
jurists
U
متخصص حقوق خصوصی
backside
U
عقب هر چیزی خصوصی
pbx
U
تبادل انشعاب خصوصی
private enterprise
U
اقتصاد بخش خصوصی
private broadcasting
U
پخش برنامه خصوصی
private branch exchange
U
مبادله انشعاب خصوصی
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
tutorial
U
درس خصوصی دادن به
tutorials
U
درس خصوصی دادن به
curtain lecture
U
صحبتهای خصوصی زن وشوهر
objectives
U
علمی و بدون نظر خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind.
U
غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
private enterprise
U
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
objective
U
علمی و بدون نظر خصوصی
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
private international law
U
حقوق بین الملل خصوصی
palor
U
اطاق برای گفتگو خصوصی
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
offstage
U
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
privilege cab
U
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
table talk
U
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
to tutor somebody in English
U
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
behind the scenes
U
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
qui tam action
U
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
pabx
U
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
usurer
U
سود خوار- تنزیل خوار
usury
U
تنزیل خواری حرام خواری
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
introduce
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel
U
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
crowding out effect
U
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
Internet
U
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
crowding out effect
U
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
led
U
یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnation
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off .
U
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
pin money
U
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
communications stallite corporation
U
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com