Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
one to zero ratio
U
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
decision
U
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decisions
U
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
coincidence element
U
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit
U
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
circuit
U
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuits
U
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
adder
U
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder
U
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
U
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
U
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
two's complement
U
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
masks
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mask
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
full
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
inverts
U
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
inverting
U
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
invert
U
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
dyadic operation
U
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
voltage swing
U
نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
queueing
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
vibrometer
U
نوسان نگار نوسان سنج
vibrograph
U
نوسان نگار نوسان سنج
oscillograph
U
نوسان سنج نوسان نگار
oscilloscope
U
نوسان بین نوسان نما
oscillogram
U
نوسان سنج نوسان نگار
bipolar
U
روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
equivalence
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ
U
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
near letter quality
U
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
flip-flop
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output processor
U
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
two scale
U
دودویی
binary
U
دودویی
binary tape
U
نوار دودویی
binary cell
U
سلول دودویی
binary point
U
ممیز دودویی
binary operation
U
عمل دودویی
binary chop
U
جستجوی دودویی
binary loader
U
انباشتگر دودویی
binary deck
U
دستینه دودویی
binary numeral
U
رقم دودویی
binary tree
U
درخت دودویی
binary coded
U
به رمز دودویی
binary counter
U
شمارنده دودویی
binary number
U
عدد دودویی
binary variable
U
متغیر دودویی
heap
U
درخت دودویی
heaping
U
درخت دودویی
pure binary
U
دودویی محض
heaps
U
درخت دودویی
bit
U
رقم دودویی
bits
U
رقم دودویی
binary arithmetic
U
حساب دودویی
binary code
U
رمز دودویی
binary card
U
کارت دودویی
chinese binary
U
دودویی چینی
binary digit
U
رقم دودویی
row binary
U
دودویی سطری
column binary
U
دودویی ستونی
binary cell
U
یاخته دودویی
equivalent binary digits
U
ارقام دودویی معادل
sequence
U
مجموعهای از ارقام دودویی
binary coded decimal
U
دهدهی به رمز دودویی
sequences
U
مجموعهای از ارقام دودویی
binary arithmetic operation
U
عملکرد ریاضی دودویی
binary notation
U
نشان گذاری دودویی
one's complement
U
معکوس یک عدد دودویی
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
complement
U
تبدیل یک عدد دودویی
complement
U
معکوس یک عدد دودویی
complemented
U
تبدیل یک عدد دودویی
equivalent binary digits
U
ارقام دودویی هم ارز
complemented
U
معکوس یک عدد دودویی
binary number system
U
سیستم عددنویسی دودویی
complementing
U
تبدیل یک عدد دودویی
complements
U
معکوس یک عدد دودویی
complementing
U
معکوس یک عدد دودویی
row binary card
U
کارت دودویی سطری
complements
U
تبدیل یک عدد دودویی
reflected binary code
U
رمز دودویی منعکس شده
inverts
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
invert
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
bsc
U
SynchronousCommunication Binaryارتباطات هماهنگ دودویی
bisync
U
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
logic
U
سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
complements
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complemented
U
رقم دودویی که مکمل شده است
pack
U
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
packs
U
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
complement
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complementing
U
رقم دودویی که مکمل شده است
double dabble
U
روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی
dibit
U
عددی که از دو بیت دودویی تشکیل شده است
ebcdic
U
سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
objects
U
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objecting
U
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected
U
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
object
U
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects
U
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
direct objects
U
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
symbolically
U
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
symbolic
U
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
bit
U
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
decoder
U
نرم افزاری که دستورات کد ماشین را دودویی عمل میکند
boolean operation
U
جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه
eight bit system
U
بایتی که از هشت عدد دودویی تشکیل شده است
bits
U
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
oscillations
U
نوسان
oscillation
U
نوسان
dead beat
U
بی نوسان
yo-yo
U
در نوسان
to-ing and fro-ing
U
نوسان
see-saws
U
نوسان
see-sawing
U
نوسان
see-sawed
U
نوسان
see-saw
U
نوسان
ascillation
U
نوسان
swing
U
نوسان
swings
U
نوسان
lurch
U
نوسان
fluctuate
U
نوسان
fluctuated
U
نوسان
fluctuates
U
نوسان
swayed
U
نوسان
sways
U
نوسان
libration
U
نوسان
oscillatory motion
U
نوسان
head nystagmus
U
نوسان سر
fluctuation
U
نوسان
undulation
U
نوسان
lurched
U
نوسان
lurches
U
نوسان
lurching
U
نوسان
vibrancy
U
نوسان
yo-yos
U
در نوسان
pulsation
U
نوسان
sway
U
نوسان
vibration
U
نوسان
check
U
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
bipolar
U
استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
checked
U
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
oddest
U
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
checks
U
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
odder
U
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
encoding
U
ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی
American Standard Code for Information Interchange
U
کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
bcd
U
نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی
odd
U
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
oscillating circuit
U
مدار نوسان
oscillator
U
نوسان کننده
vary
U
نوسان کردن
buff
U
نوسان کردن
vibrator
U
وسیله نوسان
varies
U
نوسان کردن
buffs
U
نوسان کردن
waver
U
نوسان کردن
oscillates
U
نوسان کردن
oscillated
U
نوسان کردن
oscillate
U
نوسان کردن
wavers
U
نوسان کردن
wavering
U
نوسان کردن
wavered
U
نوسان کردن
undulates
U
نوسان داشتن
undulated
U
نوسان داشتن
natural vibration
U
نوسان طبیعی
amplitude of oscillation
U
دامنه نوسان
aperiodic phenomenon
U
پدیده بی نوسان
oscillation
U
نوسان سازی
scope
U
نوسان نما
total amplitude of oscillation
U
دامنه کل نوسان
amplitude
U
میدان نوسان
oscillations
U
نوسان سازی
modulation
U
نوسان صدا
swivelling feature
U
قابلیت نوسان
torsional vibration
U
نوسان پیچشی
swingy
U
نوسان دار
vibrators
U
وسیله نوسان
natural vibration
U
نوسان ازاد
undulate
U
نوسان داشتن
multivibrator
U
نوسان ساز
periodic fluctuation
U
نوسان دورهای
swivelled
U
نوسان کردن
oscilloscope
U
نوسان نگار
swivel
U
نوسان کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com