Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
imprlmis
U
نخست انکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whoever
U
هر انکه
one who
U
انکه
he who
U
انکه
or
U
یا انکه
that which
U
انکه
encke
U
انکه
for one thing
U
یکی انکه
tenthly
U
دهم انکه
seventhly
U
هفتم انکه
while
U
حال انکه
imprimis
U
اول انکه
on the one hand
<adv.>
U
یکی انکه
on the condition that
U
به شرط انکه
ninthly
U
نهم انکه
before
U
پیش انکه
provided
U
بشرط انکه
in the second place
U
دوم انکه
secondly
U
دوم انکه
on one side
<adv.>
U
یکی انکه
for one thing
<adv.>
U
یکی انکه
even if
U
ولو انکه
provided
U
مشروط به انکه
that
U
که برای انکه
prime
U
نخست
primed
U
نخست
imprlmis
U
نخست
primes
U
نخست
first
U
نخست
lastly
U
اخر از همه انکه
his reputed son died
U
انکه مشهوربودپسراوست مرد
innocuously
U
بی انکه گزندی رساند
inoffensively
U
بی انکه زننده باشد
harmlessly
U
بی انکه اسیبی رساند
his reputed son died
U
انکه پس اوبشمارمیرفت مرد
without his knowing it
U
بدون انکه بداند
first and foremost
<adv.>
U
دردرجه نخست
first moment
U
گشتاور نخست
first ling
U
نخست زاده
first coat
U
اندودیارنگ نخست
first begotten
U
نخست زاده
ex prime minister
U
نخست وزیرپیشین
prime ministership
U
نخست وزیری
imprimis
U
در مرحله نخست
primeminister
U
نخست وزیر
primogeniture
U
نخست زادگی
primordium
U
مرحله نخست
head of the state
U
نخست وزیر
grand vizier
U
نخست وزیر
firstling
U
نخست زاده
Downing Street
U
نخست وزیر
first moment
U
عزم نخست
book one
U
کتاب نخست
half
U
نیمه نخست
Prime Minister
U
نخست وزیر
Prime Ministers
U
نخست وزیر
premiers
U
نخست وزیر
forenames
U
نام نخست
first born
U
نخست زاده
premier
U
نخست وزیر
first-born
U
نخست زاده
premiership
U
نخست وزیری
at first hand
U
در وهله نخست
first half
U
نیمه نخست
forename
U
نام نخست
at first blush
U
در وهله نخست
firstborn
U
نخست زاده
half-time
U
نیمه نخست
irrelatively
U
بی انکه وابستگی داشته باشد
out of sigt out of mind
U
از دل برود هر انکه از دیده برفت
ineffectively
U
بی انکه اثری داشته باشد
frothily
U
بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
on cne's own initiative
U
بی انکه کسی گفته باشد
premiership
U
دفتر نخست وزیری
involuted
U
بحال نخست برگشته
first audio stage
U
مرحله صوتی نخست
foremost
U
جلوترین دردرجه نخست
right of primogeniture
U
حق نخست زادگی یا ارشدیت
it was we who went first
U
ما بودیم که نخست رفتیم
rehabilitate
U
بحال نخست برگرداندن
rehabilitated
U
بحال نخست برگرداندن
rehabilitates
U
بحال نخست برگرداندن
rehabilitating
U
بحال نخست برگرداندن
top board
U
میز نخست شطرنج
primigenial
U
نخست پیدا شده
whiter
U
بازیگر نخست شطرنج
whitest
U
بازیگر نخست شطرنج
white
U
بازیگر نخست شطرنج
from the very f.
U
ازهمان وهله نخست
for no p reason
U
بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
numbly
U
بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
affimable
U
شایسته انکه بطورقطع گفته شود
inartistically
U
بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
pointlessly
U
بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
parathesis
U
پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
inefficaciously
U
ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
affirmance
U
افهارسخنی بقیدراستی وقطعیت بی انکه سوگندی بخورند
orthopaedy
U
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
premiership
U
مقام نخست وزیری اولویت
in the first flight
U
دارای مقام نخست سردسته
deputy primeminister
U
قائم مقام نخست وزیر
inexorably
U
بی انکه نرم شودیا بلابه کسی گوش دهد
profound gangrene
U
یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
permanent set
U
حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
It must be put up to the prime minister .
U
باید بعرض نخست وزیر برسد
to drink to a person
U
نخست خودنوشیدن وسپس دیگریرابنوشیدن واداشتن
premiered
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
base on halls
U
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
premiering
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premier
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
to drag in a subject
U
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
to spray a tree
U
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
tie in
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-ins
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
Chancellors
U
صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
fence off
U
کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.
U
من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
Chancellor
U
صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
sack
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
fetch ahead
U
فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
sacked
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
He undertook the primiership at the age of eighty.
U
درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
forwarding merchant
U
حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
customs of war
U
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
equitable mortgage
U
بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
latest event time
U
دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
to die a dry death
U
مردن بدون انکه علت مرگ غرق شدن یاکشته شدن باشد
prior possession
U
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
push pop stack
U
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
misdirection
U
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
individualism
U
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com