English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fifteen U نخستین امتیاز گیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
Other Matches
at first a U در نخستین دید در وهله نخستین
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
initial U نخستین
initialing U نخستین
initialed U نخستین
premiers U نخستین
premier U نخستین
proto U نخستین
initials U نخستین
quadrages ima U نخستین
premiere U نخستین
initialled U نخستین
premiering U نخستین
premieres U نخستین
initialling U نخستین
mixer U نخستین
first U نخستین
mixers U نخستین
first detector U نخستین
primal <adj.> U نخستین
primary U نخستین
premiered U نخستین
our first parents adam and eva U نخستین ما
incipient U نخستین
first impression U برداشت نخستین
incipincy U حالت نخستین
crossover U تمرکز نخستین
primary reinforcement U تقویت نخستین
initial expenses U هزینه نخستین
menarche U نخستین قاعدگی
prime U نخستین اولیه
initial stage U طبقه نخستین
rough coat U نخستین اندود
primary productivity U فراوردگی نخستین
primes U نخستین اولیه
primed U نخستین اولیه
as a first step <adv.> U نخستین [اولا]
primary treatment U تصفیه نخستین
by return of post U با نخستین پست
octateuch U نخستین عهدعتیق
first aids U کمکهای نخستین
prime coat U روکش نخستین
prototypes U نمونه نخستین
primary zones U نواحی نخستین
prototypes U نخستین بشر
prototype U نمونه نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
prototype U نخستین بشر
initial movement U نخستین اقدام
first hand U نخستین بازی کن
first rate U نخستین درجه
protomartyr U نخستین شهید
book one U جلد نخستین
at the first blush U در نخستین وهله
primary processes U فرایندهای نخستین
primary needs U نیازهای نخستین
primary motivation U انگیزش نخستین
springer stone U نخستین رگ پاطاق
trivium U دوره نخستین
primary colors U رنگهای نخستین
the first day U نخستین رور
hexateuch U نخستین توریه
primary U مقدماتی نخستین
primary anxiety U اضطراب نخستین
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
primary personality U شخصیت نخستین
primordial U اصل نخستین
the opening chapter U نخستین فصل
at the first onset U در نخستین وهله
incunabula U نخستین دوره
at first push U در نخستین وهله
incipience U حالت نخستین
in the egg U در مرحله نخستین
the first of all U نخستین همه
primary drive U سائق نخستین
primary group U گروه نخستین
proenomen U نام نخستین
net primary production U تولید خالص نخستین
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
primary amentia U نقص عقل نخستین
maiden speech U نخستین نطق شخص
maiden speeches U نخستین نطق شخص
initiating U نخستین قدم رابرداشتن
opener U نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
on the first occasion U در نخستین وهله یا فرصت
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
initiated U نخستین قدم رابرداشتن
initiate U نخستین قدم رابرداشتن
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
initiates U نخستین قدم رابرداشتن
prodelision U حذف نخستین حرفCanis
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
acrospire U نخستین جوانهء دانه
foal tooth U نخستین دندان اسب
recoils U بحال نخستین برگشتن
recoiling U بحال نخستین برگشتن
recoiled U بحال نخستین برگشتن
first fruits U نخستین دستاوردهای هر چیز
recoil U بحال نخستین برگشتن
primordial U عنصر نخستین اساسی
the first person U نخستین شخص متکلم
at the earliest p moment U در نخستین وهله امکان
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
protoplast U نخستین ادم افریده
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
firstling U نوبر نخستین نتیجه
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
hexateuchal U شش کتاب نخستین از تورات
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
hetaerism U ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
heptateuch U هفت کتاب نخستین توریه
relapsed U مرتد بحال نخستین برگشتن
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
plough monday U نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
primate U راسته پستانداران نخستین پایه
retranslate U دوباره بزبان نخستین دراوردن
prototype U اصل ماده نخستین افریده
prototypes U اصل ماده نخستین افریده
relapsing U مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses U مرتد بحال نخستین برگشتن
relapse U مرتد بحال نخستین برگشتن
ground U بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
premiering U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiered U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
stars and bars U نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
premiere U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
first reading U طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
protasis U نخستین قسمت درام قدیم رومی
premiers U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenetic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
premier U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
imfancy U عدم بلوغ نخستین دوره رشد
sixth man U نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
to nip or crush in the bud U در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
previous examination U نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
restorationism U عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
chartered U امتیاز
franchises U امتیاز
runs U یک امتیاز
prominence U امتیاز
franchise U امتیاز
prerogatives U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
chartering U امتیاز
charters U امتیاز
act of grace U امتیاز
franc U امتیاز
point U امتیاز
run U یک امتیاز
game bird U یک امتیاز
francs U امتیاز
prerogative U امتیاز
scoreline U خط امتیاز
scorelines U خط امتیاز
ad U امتیاز
ads U امتیاز
prominency U امتیاز
distinction U امتیاز
distinctions U امتیاز
rectum U امتیاز
rectums U امتیاز
scores U امتیاز
pre-eminence U امتیاز
concessions U امتیاز
charter U امتیاز
upper hand U امتیاز
plus U امتیاز
credits U امتیاز
crediting U امتیاز
credited U امتیاز
score U امتیاز
credit U امتیاز
concession U امتیاز
advantage U امتیاز
scored U امتیاز
licence U امتیاز
licences U امتیاز
pre eminence U امتیاز
priviege U امتیاز
scoreless U بی امتیاز
royalties U حق امتیاز
leases U امتیاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com