English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reliable U ناگ خوب کارمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cameraman U ادمیکه بادوربین کارمیکند
cameramen U ادمیکه بادوربین کارمیکند
attitude gyro U الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
chiaroscurist U هنرمندی که سیاه قلم کارمیکند
constant speed unit U گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
eyeservant U نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
keel block U تیر حمالی که به کشش کارمیکند
milk maid U زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
that watch is a good t. k U ان ساعت خوب کارمیکند
turbocharger U شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
turbosupercharger U سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
burn the candle at both ends <idiom> U یکسره کارمیکند
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com