English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dogtooth U ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nose ribs U تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
discontinuity U ناپیوستگی
discontinuities U ناپیوستگی
incorerence rency U ناپیوستگی نامربوطی
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot U بیک حمله دریک حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
tensions U امتداد
protraction U امتداد
tension U امتداد
direction U امتداد
extensiveness U امتداد
in range with U در امتداد
extension U امتداد
extensions U امتداد
elongation U امتداد
building line U امتداد
alignment U امتداد
alignments U امتداد
run U امتداد
runs U امتداد
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
flush U هم سطح یا در یک امتداد
to be prolonged U امتداد یافتن
protractile U امتداد پذیر
prolonging U امتداد دادن
good continuation U امتداد خوب
prolong U امتداد دادن
flushes U هم سطح یا در یک امتداد
to eke out U امتداد دادن
extension U امتداد دادن
extensions U امتداد دادن
extensions U ملحقه امتداد
eke out U امتداد دادن
extension U ملحقه امتداد
prolongs U امتداد دادن
fine draw U امتداد دادن
flushing U هم سطح یا در یک امتداد
protend U امتداد یافتن
extend U امتداد دادن
extending U امتداد دادن
extends U امتداد دادن
along line U در امتداد خطوط
trail U خط ی در امتداد چیزی
trails U خط ی در امتداد چیزی
trailing U خط ی در امتداد چیزی
trailed U خط ی در امتداد چیزی
cutting stroke U امتداد برش
prolonger U امتداد دهنده
inextension U عدم امتداد یا توسعه
prolongs U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
prolong U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
contour bund U بند در امتداد خط تراز
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
endarch U از مرکزبخارج امتداد یافته
extend the life of the company U امتداد مدت شرکت
prolonging U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
prolongate U طولانی کردن امتداد دادن
abeam U امتداد عمود برمحور طولی
elongating U دراز کردن امتداد دادن
duplex U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
fore and aft U امتداد سینه تا پاشنه ناو
duplexes U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
elongates U دراز کردن امتداد دادن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
elongate U دراز کردن امتداد دادن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
rate of sideslip U همنه تندی در امتداد محورعرضی
to spin out U امتداد دادن مفصلا درست کردن
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
cicycle U ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
feed U سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
bi directional U انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
notch U بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
word U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
worded U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
notches U بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
feeds U سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
packet U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packets U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
fishplate U صفحه پولادینی که دو خط اهن یا دوتیر را بهم متصل ساخته ودر امتداد هم قرارمیدهد
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
desktop U میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
tabulation U نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
tabulation U 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
zones U ناحیه
demesne U ناحیه
zone U ناحیه
shire U ناحیه
district U ناحیه
realms U ناحیه
districts U ناحیه
sector U ناحیه
shires U ناحیه
sectors U ناحیه
realm U ناحیه
wards U ناحیه
reaching U ناحیه
range U ناحیه
ranges U ناحیه
situs U ناحیه
region U ناحیه
proclimax U ناحیه
regions U ناحیه
output area U ناحیه
ward U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
local <adj.> U ناحیه ای
sympatric U هم ناحیه
reach U ناحیه
subregion U ناحیه
reached U ناحیه
areas U ناحیه
ranged U ناحیه
reaches U ناحیه
partitions U ناحیه
partition U ناحیه
area U ناحیه
jet flap U فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
district U ناحیه نظامی
littoral U ناحیه ساحلی
depletion zone U ناحیه تخلیه
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
depletion layer U ناحیه تخلیه
naval district U ناحیه دریایی
districts U ناحیه نظامی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
measuring range U ناحیه ی سنجش
lumbar U ناحیه کمر
regionalism U ناحیه گرایی
terrain U زمین ناحیه
motor area U ناحیه حرکتی
critical region U ناحیه شاخص
critical region U ناحیه بحرانی
critical area U ناحیه بحرانی
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
dead space U ناحیه کور
Equator U ناحیه استوایی
oral zone U ناحیه دهانی
baffle area U ناحیه کور
residential area U ناحیه مسکونی
scan area U ناحیه پیمایش
sector commander U فرمانده ناحیه
silva U ناحیه جنگلی
skid row U ناحیه پست
sciatic U ناحیه چاربند
climatic region U ناحیه اقلیمی
soft spot U ناحیه نشست
territorialization U ایجاد ناحیه
storage area U ناحیه انبارش
boom swing U ناحیه لرزش
broca's area U ناحیه بروکا
telephone area U ناحیه اتصال
buffer area U ناحیه میانگیر
common area U ناحیه مشترک
recording eara U ناحیه ضبط
the abdominal region U ناحیه شکم
output area U ناحیه خروجی
heat affected zone U ناحیه پیوند
touch spot U ناحیه بساوشی
active area U ناحیه فعال
overflow area U ناحیه سرریز
area search U جستجوی ناحیه
arid area U ناحیه خشک
audio range U ناحیه صوتی
pyramidal area U ناحیه هرمی
radius of action U ناحیه رانندگی
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
range of adjustment U ناحیه تنظیم
range of storke U ناحیه ضربه
range of variation U ناحیه تغییر
range of variation U ناحیه انحراف
suppressor area U ناحیه بازدارنده
two phase region U ناحیه دو فازی
forbidden zone U ناحیه ممنوع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com