English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
named U نام برده
above U نام برده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rapt U برده شده مجذوب
slave U برده
slaved U برده
slaves U برده
slaving U برده
reflex U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflexes U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
dictatorship U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorships U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
serf U برده
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs U برده
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
slave driver U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave drivers U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
leviathan U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathans U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
abrogate U از میان برده
abrogates U از میان برده
enslave U برده کردن
enslaved U برده کردن
enslaves U برده کردن
enslaving U برده کردن
slavery U برده داری
overwrought U کار برده
slave trade U برده فروشی
villain U برده
villains U برده
emancipation U ازاد کردن برده
prize U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
above named U نام برده شده
allottee U سهم برده
aposteriori U از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
bar winding U میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
bed plate U پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
bond servant U برده بدون مزدواجرت
bondman U برده
bondservant U برده
bondsman U برده
built up frog U قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
conspicuious consumption U بکار برده شد
dealing in slaves U برده فروشی
dense binary code U کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
direct materials costs U هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
echeloned displacement U تغییر مکان رده برده
echeloned displacement U تغییرموضع رده برده
escaped slave U برده فراری
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
he took her in to dinner U انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
holandric U منحصرا از طرف پدر ارث برده
hologynic U منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
lastmentioned U اخر از همه نام برده
latifundium U ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
liberty party U حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
love set U بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
mameluke U برده بنده
male salve U برده
manumission U ازادی برده
manumission U ازاد کردن برده
master slave U ارباب و برده
master slave system U سیستم ارباب و برده
named here under U نام برده درزیر
newton raphson U اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
paroli U دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
photoresist U فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
prize poem U شعری که جایزه برده است
proslavery U طرفداری از برده فروشی
reentrant U روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
scitovsky double criterion U که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
setting free U ازاد کردن برده
slave computer U کامپیوتر برده
slave merchant U برده فروش
slave mode U حالت پیرو یا برده
slaveholder U برده دار
slaveholder U صاحب برده
slaveholding U مالکیت برده
slaveholding U برده داری
slaver U برده فروش
slaver U تاجر برده
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
wrapt U برده
beansprout U جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
beansprouts U جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
To emancipate a slave. U برده ای را آزاد کردن
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
This letter has been tampered with . U در این نامه دست برده شده
Other Matches
My legs fell asleep [are numb] . U ساق پاهایم خوابشان برده [سر شده اند] .
in tow <idiom> U برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
good riddance to bad rubbish <idiom> U وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com