English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
book message U نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
addressee U گیرندگان
addressees U گیرندگان
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
attentions U به جای خود به گیرندگان جهت اطلاع
attention U به جای خود به گیرندگان جهت اطلاع
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
crowding out effect U اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
epistolary U نامهای
codress procedure U روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
letter-bomb U بمب نامهای
letter-bombs U بمب نامهای
the underwritten names U نامهای زیرین
send a letter U نامهای بفرستید
i had a lettr from him U نامهای از او داشتم
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
acknowledges U وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledging U وصول نامهای را اشعار داشتن
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
blind letter U نامهای که نام ونشان روشن ندارد
to prove a will U درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
pasquinade U جرشفت هجو نامهای که درجایگاه عمومی بزنند
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
p sanction U حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
round robin (letter) <idiom> U نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
consular convention U عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
noting U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
note U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
fat is insoluble in water U چربی در اب حل نمیشود
non placer U موافقت نمیشود
he takes no notice of it U ملتفت نمیشود
The door is jammed. در باز نمیشود.
oil is immiscible with water U روغن با اب امیخته نمیشود
indelible pencil U مدادی که خط ان پاک نمیشود
impossible to get hold of U نمیشود گیر آورد
leakages U به خزانه وارد نمیشود
no two leaves are identical U دو برگ یکی نمیشود
non-starter U طرحی که انجام نمیشود
that does not f. U این دلیل نمیشود
non-starters U طرحی که انجام نمیشود
leakage U به خزانه وارد نمیشود
exclusive U آنچه شامل نمیشود
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
letters patent U نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
law fallen into desuetude U قانونی که دیگر اجرا نمیشود
no pay nowork U پول ندهندکار هم کرده نمیشود
He is not to be relied upon. U نمیشود به او [مرد] اتکا کرد.
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
the law is not retrospective U قانون عطف به ماسبق نمیشود
letters patent U نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
no pains no gains U نابرده رنج گنج میسر نمیشود
mistake of law is no defence U اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
fair words butter no parsnips U به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fine words butter no parsnips U بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
ignorance of the law is no defence U جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
acid fast U دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
an impersonal deity U خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
blind hole U سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
therein U دران
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
crush hat U کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
non sequitur nonsensical U نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
variables U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
slideway U راهی که دران سر
therabout U دران حدود
thereabout U دران حدود
offing U دران نزدیکی ها
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
it is not subject to review U دران روا نیست
nautch U که دران رقاص میرقصند
then U انگاه دران هنگام
therewith U دران هنگام بدانوسیله
inactive U پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
morganatic marriage U عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
swimming bath U تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
thumbhole U حفرهای که شست دران جابگیرد
thereis not a p of truth init U ذرهای راستی دران نیست
scrinium U لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
errors slipped in U اشتباهاتی دران راه یافت
pot liquor U اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
polytonality U ایجاد چندلحن دران واحد
polytony U ایجادچند لحن دران واحد
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
detecting U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
full U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
homosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
fullest U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
other <adj.> U سایر
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
dripping pan U فرفی که چکیده کباب دران میریزد
flashingpoint U درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
deadfall U دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
flashpoint U درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoints U درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
mainstream U مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
oast U کورهای که رازک را دران خشک می کنند
impressibly U بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
gill net U دامی که چون ماهی دران بیافتد
crates U صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crate U صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
dish water U ابی که دران فرف شسته باشند
cellaret U گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
dish wash U ابی که دران فرف شسته باشند
actinology U دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
other people U سایر مردم
standards U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
there is nothing in it U چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
vortex filament U خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
heaths U زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
slugfest U مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
crematoria U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
dry town U شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
heath U زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
dies non U روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
crematoriums U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
Other means of transport U سایر وسایل نقلیه
the room was seated for 00 U جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
ringthe bull U بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
lyophobic U دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
turbulent flow U جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
polyandry U اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
isocracy U حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
bearbaiting U نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
coulisse U ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
he is a proficient that art U در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
fence month U ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
baseband U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
leaders U درباره سایر رکوردهای فایل
ceteris paribus U ثابت بودن سایر شرایط
leader U درباره سایر رکوردهای فایل
head U توپی کامل و سایر متعلقات
registering U فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registers U فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
jardiniere U جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
mince pies U نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
ready reckoner U کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
mince pie U نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
polygram U طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
catastasis U بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
indirect speech U گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
register U فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
vasculum U کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
blind keyboard U صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
reactive mode U حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
highlighted U جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
negative diheral U تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
FMS U ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
fill U رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
highlights U جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
fills U رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
purer U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purest U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
inert U که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
exhaustable resources U زغال سنگ و سایر مواد کانی
pure U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
nave U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
highlight U جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
naves U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
sachets U بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
sachet U بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
handy dandy U بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
fugues U قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
paranoia or noea U دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com