Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
earmarked
U
نامزد شده مشخص شده علامت گذاری شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
codes and codification
U
علامت گذاری
earmarking
U
علامت گذاری
signallzation
U
علامت گذاری
mark
U
علامت گذاری
marks
U
علامت گذاری
coding
U
علامت گذاری
markings
U
علامت گذاری
demarcation
U
علامت گذاری
marking
U
علامت گذاری
bar coding
U
علامت گذاری ستونی
space mark
U
علامت فاصله گذاری
mark
U
علامت گذاری کردن
lettering
U
علامت گذاری باحروف
designation system
U
سیستم علامت گذاری
marks
U
علامت گذاری کردن
mark
U
نمره گذاری کردن علامت
marks
U
نمره گذاری کردن علامت
color codig
U
علامت گذاری کردن مهمات
mark
U
علامت گذاری روی چیزی
mine spotting
U
کشف و علامت گذاری مین
marks
U
علامت گذاری روی چیزی
marking panel
U
پرده علامت گذاری مین
badges
U
امضاء و علامت برجسته و مشخص
badge
U
امضاء و علامت برجسته و مشخص
inks
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
semiosis
U
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
postulant
U
نامزد جدید نامزد ورود بخدمت کلیسا
tailor's chalk
U
گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
signed route
U
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
compartment marking
U
تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
indexed
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
index
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexes
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
sea marker
U
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
soft sector
U
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
burn in
U
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
trothplight
U
نامزد شدن نامزد کردن
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
stripped
U
علامت گذاری شده بسته بندی شده
danbuoy
U
بویه علامت گذاری بویه راهنما
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
annotated print
U
عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
designee
U
نامزد
fiancT
U
نامزد
fiancee
U
نامزد
engaged
U
نامزد
the bride elect
U
نامزد
candidates
U
نامزد
intended
U
نامزد
fiance
U
نامزد
candidate
U
نامزد
candidate
U
نامزد
couple
U
دو نامزد
designed
U
نامزد
nominee
U
نامزد
bethrothed
U
نامزد
nominees
U
نامزد
couples
U
دو نامزد
affianced
U
نامزد
an engaged couple
U
دو تن نامزد
coupled
U
دو نامزد
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
candidate
U
نامزد کاندید
ordinand
U
نامزد انتصاب
nominating
U
نامزد کردن
ordinands
U
نامزد انتصاب
candidates
U
نامزد کاندید
to get engaged
U
نامزد کردن
to become engaged
U
نامزد کردن
nominated
U
نامزد کردن
affianced
U
نامزد شده
nominates
U
نامزد کردن
designating
U
نامزد کردن
designates
U
نامزد کردن
betrothed
U
نامزد شده
engaged
U
نامزد شده
candid
U
کاندیدا نامزد
designate
U
نامزد کردن
nominator
U
نامزد کننده
to be bethrothed
U
نامزد شدن
nominate
U
نامزد کردن
troth
U
نامزد کردن
candidate
U
نامزد انتخاباتی
fiance
U
نامزد گرفتن
running mate
U
نامزد معاونت ریاستجمهوری
running mates
U
نامزد معاونت ریاستجمهوری
got a thing going
<idiom>
U
باکسی نامزد شدن
bespoke
U
نامزدی نامزد شده
bespoken
U
نامزدی نامزد شده
candidate master
U
نامزد استادی شطرنج
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
candidate
U
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
to put up
U
منزل دادن به نامزد کردن
candidates
U
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
postulancy
U
کاندید نامزد انجام امری
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
descriptor
U
کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
campaigners
U
سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
campaigner
U
سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
in love - engaged - married
U
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
located
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locating
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locates
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
put-up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
to put in for
U
تقاضا کردن خودرا نامزد کردن
to stand for
U
نامزد بودن هواخواه بودن
lineation
U
خط گذاری
coding
U
کد گذاری
indention
U
تو گذاری
kenspeckle
U
مشخص
distinguished
U
مشخص
indistinctive
U
نا مشخص
pronounced
U
مشخص
signate
U
مشخص
specific code
U
کد مشخص
highlighted
U
مشخص
distinct
U
مشخص
specifics
U
مشخص
highlight
U
مشخص
specific
U
مشخص
distinctive
U
مشخص
named
U
مشخص
marked
U
مشخص
highlights
U
مشخص
physiognomonic
U
مشخص
finance
U
سرمایه گذاری
financed
U
سرمایه گذاری
finances
U
سرمایه گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
minelaying
U
مین گذاری
headings
U
عنوان گذاری
fillings
U
لایی گذاری
discrimination
U
فرق گذاری
capitalization
U
سرمایه گذاری
impressions
U
نشان گذاری
impression
U
نشان گذاری
heading
U
عنوان گذاری
punctuation
U
نقطه گذاری
cupellation
U
قال گذاری
mining
U
مین گذاری
numbering
U
شماره گذاری
indentations
U
دندانه گذاری
inunction
U
مرهم گذاری
insulation
U
عایق گذاری
dateline
U
تاریخ گذاری
loading
U
بار گذاری
nomographer
U
قانون گذاری
lable
U
جهت گذاری
nomenclauture
U
نام گذاری
spacing
U
فاصله گذاری
masking
U
نقاب گذاری
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
limit of load
U
حد بار گذاری
prochronism
U
جلوترتاریخ گذاری
prefixture
U
سرواژه گذاری
lodgment
U
ودیعه گذاری
exposure
U
درمعرض گذاری
prefixture
U
جلو گذاری
indexing
U
شاخص گذاری
loads
U
فشنگ گذاری
casings
U
لوله گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
preterition
U
فرو گذاری
structuralization
U
بنیان گذاری
load
U
فشنگ گذاری
casing
U
لوله گذاری
tubing
U
لوله گذاری
exposures
U
درمعرض گذاری
prefixture
U
پیش گذاری
investing
U
سرمایه گذاری
puncuation
U
نقطه گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com