English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
postulant U نامزد جدید نامزد ورود بخدمت کلیسا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trothplight U نامزد شدن نامزد کردن
couples U دو نامزد
coupled U دو نامزد
couple U دو نامزد
bethrothed U نامزد
candidate U نامزد
candidates U نامزد
designee U نامزد
candidate U نامزد
fiancee U نامزد
nominees U نامزد
fiance U نامزد
nominee U نامزد
affianced U نامزد
intended U نامزد
the bride elect U نامزد
fiancT U نامزد
engaged U نامزد
an engaged couple U دو تن نامزد
designed U نامزد
candid U کاندیدا نامزد
to be bethrothed U نامزد شدن
ordinand U نامزد انتصاب
candidates U نامزد کاندید
fiance U نامزد گرفتن
engaged U نامزد شده
nominate U نامزد کردن
nominates U نامزد کردن
designate U نامزد کردن
nominating U نامزد کردن
to get engaged U نامزد کردن
to become engaged U نامزد کردن
nominated U نامزد کردن
ordinands U نامزد انتصاب
designates U نامزد کردن
designating U نامزد کردن
affianced U نامزد شده
troth U نامزد کردن
candidate U نامزد انتخاباتی
betrothed U نامزد شده
nominator U نامزد کننده
candidate U نامزد کاندید
candidate master U نامزد استادی شطرنج
running mates U نامزد معاونت ریاستجمهوری
bespoken U نامزدی نامزد شده
bespoke U نامزدی نامزد شده
got a thing going <idiom> U باکسی نامزد شدن
running mate U نامزد معاونت ریاستجمهوری
candidates U داوطلب خدمت در ارتش نامزد
postulancy U کاندید نامزد انجام امری
to put up U منزل دادن به نامزد کردن
candidate U داوطلب خدمت در ارتش نامزد
campaigner U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
campaigners U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
in love - engaged - married U عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
put-up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
to put in for U تقاضا کردن خودرا نامزد کردن
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
earmarked U نامزد شده مشخص شده علامت گذاری شده
dynamic U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
favorite son U نامزد ریاست جمهوری کاندیدای ریاست جمهوری
exonarthex U [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary U دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
elder U ارشد کلیسا شیخ کلیسا
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
active حاضر بخدمت
muster out U بخدمت خاتمه دادن
reemploy U دوباره بخدمت خواندن
handyman U شخص اماده بخدمت
lay off U بخدمت خاتمه دادن
handymen U شخص اماده بخدمت
serviced U درخت سنجد وابسته بخدمت
service U درخت سنجد وابسته بخدمت
impressmeat U مصادره وادارسازی بخدمت لشکری یادریایی
imprest U وادار بخدمت لشکری یادریایی کردن
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
minuteman U داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
stair towers turrets U کلیسا
churches U کلیسا
churchgoers U کلیسا رو
bethel U کلیسا
church U کلیسا
churchgoer U کلیسا رو
kirk U کلیسا
ostiary U دربان کلیسا
lay reader U قاری کلیسا
presbyter U شیخ کلیسا
territorialism U کلیسا سالاری
god's acre U محوطه کلیسا
territoriality U کلیسا سالاری
facing the church U روبروی کلیسا
undercroft U اتاق کلیسا
kirkman U عضو کلیسا
nave portal U مدخل کلیسا
chapelry U حوزه کلیسا
tympan U جبهه کلیسا
tympanon U جبهه کلیسا
churchly U مربوط به کلیسا
tympanum U جبهه کلیسا
kirk U به کلیسا رفتن
sexton U خادم کلیسا
congregation U حضاردر کلیسا
churchman U نگهبان کلیسا
churchmen U نگهبان کلیسا
Ecclesilogy U کلیسا شناسی
camarin U معبد در کلیسا
chancel U محراب کلیسا
ecclesiastical U منسوب به کلیسا
congregations U حضاردر کلیسا
croud U سرداب کلیسا
croude U سرداب کلیسا
crowd U سرداب کلیسا
crowde U سرداب کلیسا
sextons U خادم کلیسا
double church U کلیسا دو طبقه
churchyards U حیاط کلیسا
churchyards U حصار کلیسا
steeples U مناره کلیسا
blind storey U تریبون کلیسا
steeple U برج کلیسا
steeple U مناره کلیسا
transept U بازویی کلیسا
transept U جناح کلیسا
transepts U بازویی کلیسا
transepts U جناح کلیسا
nave U رواق کلیسا
steeples U برج کلیسا
crypt U سرداب کلیسا
naves U رواق کلیسا
ambulacrum U صحن کلیسا
churchyard U حیاط کلیسا
churchyard U حصار کلیسا
crypts U سرداب کلیسا
lay clerk U سرود خوان کلیسا
presbyter U کشیش سرپرست کلیسا
spires U تاجک مخروطی کلیسا
Dean U رئیس کلیسا یادانشکده
narthex U ایوان غربی کلیسا
narthex U هشتی ورودی کلیسا
parament U تزئینات اویختنی کلیسا
parvis U حیاط یا دیوارجلو کلیسا
pastorate U مقام شبانی کلیسا
pastorium U مقر شبان کلیسا
spire U تاجک مخروطی کلیسا
bans U اعلان ازدواج در کلیسا
ban U اعلان ازدواج در کلیسا
banning U اعلان ازدواج در کلیسا
helm U [تاج مخروطی کلیسا]
almonry U صدقه خانه کلیسا
crossing tower U برج تقاطع در کلیسا
chancel-rail U دیواره مشبک [کلیسا]
chancel-rail U نرده مشبک [کلیسا]
chancel-arch U قوسی شبستان کلیسا
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
shepherdesses U شبان کلیسا که زن باشد
shepherdess U شبان کلیسا که زن باشد
church warden U متصدی دارایی کلیسا
chanter U سرود خوان کلیسا
back-aisle U راهرو پشت کلیسا
campanile U محل ناقوس کلیسا
campanile U برج کلیسا منار
aumbry U [تورفتگی در دیوار کلیسا]
ante-church U پیش ناو کلیسا
altar-table U میز مقدس در کلیسا
chancelor U جداره مشبک [کلیسا]
belfries U برج ناقوس کلیسا
belfry U برج ناقوس کلیسا
esonarthex U [هشتی ورودی کلیسا]
tazza U سنگاب بزرگ کلیسا
epi U [مناره مخروطی کلیسا]
Deans U رئیس کلیسا یادانشکده
cross-aisle U [گوشواره عرضی کلیسا]
the church e. U سازمان قانونی کلیسا
disestablished U کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish U کلیسا را از ازادی محروم کردن
auditory U [نام قدیمی شبستان کلیسا]
churchgoer U کسی که مرتب به کلیسا میرود
feretory U [صندوق آثار مقدس کلیسا]
churchgoers U کسی که مرتب به کلیسا میرود
hagioscope U [گشادگی اریب در دیوار کلیسا]
disestablishes U کلیسا را از ازادی محروم کردن
beadle U مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
bema U [بلندترین قسمت شبستان کلیسا]
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
deambulatory U [راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com