English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
posthypnotic U ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
wind load U سربار ناشی از اثرات باد
failure U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
mesmerism U خواب مغناطیسی
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
check U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checks U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
saturation U خطای ناشی ازاشباع رسانه ذخیره سازی مغناطیسی
checked U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
mesmeric U مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
interblock gap U نوار مغناطیسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک بعدی
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
magnetic induction U چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
projecting U تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
somnambulist U کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
the early bird catches the worm <proverb> U کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
narcolepsy U حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
hypnoidal U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
hypnogogic U خواب اور خواب کننده
hypnagogic U خواب اور خواب کننده
morpheus U الهه خواب خواب پرور
dogsleep U خواب زودبر خواب دروغی
dreamier U خواب مانند خواب الود
dreamiest U خواب مانند خواب الود
dreamy U خواب مانند خواب الود
somnific U خواب اور خواب الود
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
mediums U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
degauss U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
record U گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
linkage effects U اثرات زنجیری
side effects U اثرات جنبی
externalities U اثرات خارجی
shoaling effect U اثرات کم عمق
spread effects U اثرات پراکندگی
technological spillover U اثرات فنی
secondary effects U اثرات ثانوی
thermal effects U اثرات حرارتی
range effects U اثرات بردی
spread effects U اثرات نشر
range effects U اثرات برد
comulative action U اثرات کلی
spillover effects U اثرات خارجی
chain effects U اثرات زنجیری
side effects U اثرات فرعی
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
controlled effects U اثرات کنترل شده
emergent U مضر اثرات ناشیه
desired effects U اثرات مورد نظر
equipotent U دارای اثرات برابر
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
accidentalism U اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
controlled effects U جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
He is fast asleep. U خواب خواب است
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic flow U فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector U یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic reluctance U مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation U گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
estrogen U ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجوددارد ودارای اثرات حیاتی مشابه است
palettes U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
electrodynamics U شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
epistasy U اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis U اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
magnetic flux U فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dump U نقط های در برنامه که برنامه و داده اش در محل ذخیره سازی حفظ شده اند تا از اثرات خطاها جلوگیری شود
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
phosphor U صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند
three dimentional U سه بعدی
tridimensional U سه بعدی
two-dimensional U دو بعدی
three dimensional U سه بعدی
solid U سه بعدی
serotine U بعدی
solids U سه بعدی
one dimentional U یک بعدی
one dimentional U تک بعدی
unidimensional U تک بعدی
two dimensional U دو بعدی
puisne U بعدی
unidimensional U یک بعدی
subsequent U بعدی
succeeding U بعدی
second thoughts U بعدی
cubical U سه بعدی
spatial U سه بعدی
ulterior U بعدی
three-dimensional U سه بعدی
furthering U بعدی
furthered U بعدی
future U بعدی
further U بعدی
furthers U بعدی
resultant U ناشی
dilettantes U ناشی
muffed U ناشی
dilettante U ناشی
even tual U ناشی
skill less U ناشی
skilless U ناشی
due U ناشی از
resulting U ناشی
result U ناشی
muff U ناشی
resulted U ناشی
muffing U ناشی
muffs U ناشی
therefrom U ناشی از ان
gauche U ناشی کج
emergent U ناشی
mala filde U ناشی
ills U ناشی
ill- U ناشی
ill U ناشی
descended U ناشی
amateurish U ناشی
maladroit U ناشی
on account of somebody [something] U ناشی از
Due to U ناشی از
dilettanti U ناشی
tother U نفر بعدی
three dimentional array U ارایه سه بعدی
stereoscopic vision U دید سه بعدی
three dimensional polymer U بسپار سه بعدی
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
subsere U توالی بعدی
t' other U نفر بعدی
t' other U بعدی دیگر
tother U بعدی دیگر
succeeding generation U نسل بعدی
stereoscope U سه بعدی نما
stereognosis U ادراک سه بعدی
four dimensional U چهار بعدی
solid geometry U هندسه سه بعدی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
immediate destination U مقصد بعدی
one dimensional array U ارایه یک بعدی
latter day U روز بعدی
n cube U مکعب N بعدی
multidimentional U چند بعدی
follow up supply U اماد بعدی
follow up U اقدامات بعدی
aftermath U عواقب بعدی
space frame U قاب سه بعدی
aftertastes U لذت بعدی
follow up U اماد بعدی
holograms U تصویر سه بعدی
hologram U تصویر سه بعدی
versatile U چند بعدی
aftereffect U اثر بعدی
aftertaste U لذت بعدی
deep space U فضای سه بعدی
feeder report U گزارشات بعدی
multidimensional U چند بعدی
two demensional chromatography U کروماتوگرافی دو بعدی
triaxial test U ازمایش سه بعدی
after-effects U تاثیر بعدی
two dimensional lattice U شبکه دو بعدی
dosseret U بلوک سه بعدی
illusiansm U نقاشی سه بعدی
two dimensional array U ارایه دو بعدی
3D analysis U آنالیز سه بعدی
after-effect U تاثیر بعدی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com