Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه گایگر مولر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geiger muller counter
U
شمارشگر گایگر- مولر
Geiger counters
U
شمارگر گایگر- مولر
geiger muller tube
U
شمارگر گایگر- مولر
geiger muller counter
U
شمارگر گایگر- مولر
Geiger counter
U
شمارگر گایگر- مولر
geiger mueller counter
U
کنتور گایگر مولر
Geiger counter
U
شمارشگر مولر
Geiger counters
U
شمارشگر مولر
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
moller attack
U
حمله مولر در جوئوکوپیانوشطرنج
muller lyer illusion
U
خطای ادراکی مولر- لایر
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
zones
U
ناحیه
sectors
U
ناحیه
demesne
U
ناحیه
sector
U
ناحیه
district
U
ناحیه
districts
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
reach
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
situs
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
range
U
ناحیه
output area
U
ناحیه
subregion
U
ناحیه
sympatric
U
هم ناحیه
reaching
U
ناحیه
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
region
U
ناحیه
areas
U
ناحیه
area
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
regions
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
wards
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
zone
U
ناحیه
local
<adj.>
U
ناحیه ای
shires
U
ناحیه
realm
U
ناحیه
shire
U
ناحیه
gold field
U
ناحیه زرخیز
goldfield
U
ناحیه زرخیز
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
area search
U
جستجوی ناحیه
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
recording eara
U
ناحیه ضبط
oral zone
U
ناحیه دهانی
genital zone
U
ناحیه تناسلی
range of variation
U
ناحیه انحراف
output area
U
ناحیه خروجی
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
active area
U
ناحیه فعال
audio range
U
ناحیه صوتی
arid area
U
ناحیه خشک
range of variation
U
ناحیه تغییر
overflow area
U
ناحیه سرریز
baffle area
U
ناحیه کور
radius of action
U
ناحیه رانندگی
indifference zone
U
ناحیه خنثی
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه قطع
boom swing
U
ناحیه لرزش
critical area
U
ناحیه بحرانی
critical region
U
ناحیه بحرانی
critical region
U
ناحیه شاخص
motor area
U
ناحیه حرکتی
dead space
U
ناحیه کور
depletion area
U
ناحیه تخلیه
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
edge zone
U
ناحیه لبه
magnetic domain
U
ناحیه مغناطیسی
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
naval district
U
ناحیه دریایی
broca's area
U
ناحیه بروکا
buffer area
U
ناحیه میانگیر
climatic region
U
ناحیه اقلیمی
input area
U
ناحیه ورودی
frequency region
U
ناحیه فرکانس
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
fixed area
U
ناحیه ثابت
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
littoral
U
ناحیه ساحلی
common area
U
ناحیه مشترک
measuring range
U
ناحیه ی سنجش
range of storke
U
ناحیه ضربه
zones
U
منطقه ناحیه
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
sectors
U
خط کش ریاضی ناحیه
zone of contact
U
ناحیه تماس
work area
U
ناحیه کاری
wernicke's area
U
ناحیه ورنیکه
touch spot
U
ناحیه بساوشی
the abdominal region
U
ناحیه شکم
territorialization
U
ایجاد ناحیه
district
U
ناحیه نظامی
districts
U
ناحیه نظامی
zone
U
منطقه ناحیه
two phase region
U
ناحیه دو فازی
slum
U
ناحیه فقیرنشین
slums
U
ناحیه فقیرنشین
region
U
ناحیه فضا
region
U
ناحیه نظامی
region
U
ناحیه عملیات
regions
U
ناحیه فضا
regions
U
ناحیه نظامی
part
U
سهم ناحیه
regions
U
ناحیه عملیات
Sept
U
ناحیه محصو
telephone area
U
ناحیه اتصال
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
skid row
U
ناحیه پست
erogenous zone
U
ناحیه شهوتزا
erogenous zones
U
ناحیه شهوتزا
Equator
U
ناحیه استوایی
terrain
U
زمین ناحیه
scan area
U
ناحیه پیمایش
sciatic
U
ناحیه چاربند
regionalism
U
ناحیه گرایی
lumbar
U
ناحیه کمر
storage area
U
ناحیه انبارش
sector commander
U
فرمانده ناحیه
soft spot
U
ناحیه نشست
residential area
U
ناحیه مسکونی
silva
U
ناحیه جنگلی
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
reverse flow regin
U
ناحیه جریان معکوس
hot temperature zone
U
ناحیه بسیار گرم
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
rimland
U
حومه ناحیه مرکزی
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
pierian
U
وابسته به ناحیه پیریا
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
palatinate
U
ناحیه قلمرو کنت
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
motor perceptual region
U
ناحیه حرکتی- ادراکی
tertiary projection area
U
ناحیه فرافکنی سوم
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
space charge
U
ناحیه بار فضا
zonule
U
منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
long wave range
U
ناحیه موج بلند
popliteal
U
مربوط به ناحیه رکبی
poplitaeal
U
مربوط به ناحیه رکبی
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
naval district
U
ناحیه عملیات دریایی
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
executive area
U
ناحیه هماهنگ ساز
drilling range
U
ناحیه مته کاری
catchment area
U
ناحیه تحت پوشش
domain
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
catchment areas
U
ناحیه تحت پوشش
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
delinquency area
U
ناحیه بزه خیز
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
coal field
U
ناحیه زغال خیز
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
domains
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
coalfields
U
ناحیه ذغال خیز
high frequency range
U
ناحیه ی فرکانس بالا
zones
U
ناحیه دسته بندی
heating zone
U
منطقه یا ناحیه حرارتی
pale
U
ناحیه محصور قلمروحدود
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
paler
U
ناحیه محصور قلمروحدود
palest
U
ناحیه محصور قلمروحدود
zone
U
ناحیه دسته بندی
coalfield
U
ناحیه ذغال خیز
forbidden energy zone
U
ناحیه انرژی ممنوع
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
weaknesses
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zoom
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
outbound
U
عازم ناحیه دور دست
zooms
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
rainfall area
U
منطقه بارش ناحیه بارندگی
zoomed
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
weakest
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
vhf range
U
ناحیه فرکانس خیلی بالا
vorlage
U
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
territorialization
U
محدود کردن بیک ناحیه
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
ward heeler
U
کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com