English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wernicke's encephalopathy U بیماری مغزی ورنیکه
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
district U ناحیه
sector U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
regional <adj.> U ناحیه ای
zone U ناحیه
zones U ناحیه
situs U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
ranged U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
ranges U ناحیه
range U ناحیه
demesne U ناحیه
subregion U ناحیه
districts U ناحیه
realms U ناحیه
sectors U ناحیه
area U ناحیه
partitions U ناحیه
partition U ناحیه
output area U ناحیه
wards U ناحیه
ward U ناحیه
regions U ناحیه
proclimax U ناحیه
region U ناحیه
shire U ناحیه
realm U ناحیه
shires U ناحیه
areas U ناحیه
broca's area U ناحیه بروکا
buffer area U ناحیه میانگیر
sector commander U فرمانده ناحیه
climatic region U ناحیه اقلیمی
common area U ناحیه مشترک
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
suppressor area U ناحیه بازدارنده
critical area U ناحیه بحرانی
recording eara U ناحیه ضبط
critical region U ناحیه شاخص
range of variation U ناحیه انحراف
littoral U ناحیه ساحلی
dead space U ناحیه کور
boom swing U ناحیه لرزش
touch spot U ناحیه بساوشی
the abdominal region U ناحیه شکم
active area U ناحیه فعال
territorialization U ایجاد ناحیه
area search U جستجوی ناحیه
arid area U ناحیه خشک
audio range U ناحیه صوتی
telephone area U ناحیه اتصال
range of storke U ناحیه ضربه
range of adjustment U ناحیه تنظیم
radius of action U ناحیه رانندگی
pyramidal area U ناحیه هرمی
baffle area U ناحیه کور
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
critical region U ناحیه بحرانی
measuring range U ناحیه ی سنجش
residential area U ناحیه مسکونی
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
genital zone U ناحیه تناسلی
storage area U ناحیه انبارش
gold field U ناحیه زرخیز
goldfield U ناحیه زرخیز
heat affected zone U ناحیه پیوند
soft spot U ناحیه نشست
indifference zone U ناحیه خنثی
skid row U ناحیه پست
input area U ناحیه ورودی
naval district U ناحیه دریایی
oral zone U ناحیه دهانی
motor area U ناحیه حرکتی
frequency region U ناحیه فرکانس
depletion area U ناحیه تخلیه
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
depletion layer U ناحیه تخلیه
edge zone U ناحیه لبه
fixed area U ناحیه ثابت
forbidden zone U ناحیه ممنوع
sciatic U ناحیه چاربند
overflow area U ناحیه سرریز
silva U ناحیه جنگلی
output area U ناحیه خروجی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
scan area U ناحیه پیمایش
intermediate zone U ناحیه ی میانی
zone U منطقه ناحیه
regions U ناحیه عملیات
regionalism U ناحیه گرایی
terrain U زمین ناحیه
Equator U ناحیه استوایی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
part U سهم ناحیه
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
district U ناحیه نظامی
districts U ناحیه نظامی
Sept U ناحیه محصو
range of variation U ناحیه تغییر
work area U ناحیه کاری
zones U منطقه ناحیه
two phase region U ناحیه دو فازی
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
region U ناحیه فضا
zone of contact U ناحیه تماس
slum U ناحیه فقیرنشین
region U ناحیه عملیات
sector U خط کش ریاضی ناحیه
slums U ناحیه فقیرنشین
regions U ناحیه فضا
regions U ناحیه نظامی
lumbar U ناحیه کمر
region U ناحیه نظامی
shielding region U ناحیه حفافت کننده
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
local area network U شبکه ناحیه محلی
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
zone U ناحیه دسته بندی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
space charge U ناحیه بار فضا
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
zones U ناحیه دسته بندی
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
naval district U ناحیه عملیات دریایی
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
rimland U حومه ناحیه مرکزی
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
drilling range U ناحیه مته کاری
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
delinquency area U ناحیه بزه خیز
papas U پاپ کشیش ناحیه
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
papa U پاپ کشیش ناحیه
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
climate U ناحیه اوضاع جوی
climates U ناحیه اوضاع جوی
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
coal field U ناحیه زغال خیز
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
coalfield U ناحیه ذغال خیز
coalfields U ناحیه ذغال خیز
catchment area U ناحیه تحت پوشش
long wave range U ناحیه موج بلند
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
zooms U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
biota U زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zoom U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
orbitonasal U وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
exurb U ناحیه یا منطقهء خارج شهری
superintendent registrar U سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
vorlage U خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
outbound U عازم ناحیه دور دست
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com