Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fixed area
U
ناحیه ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
sector
U
ناحیه
shire
U
ناحیه
area
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
wards
U
ناحیه
areas
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
range
U
ناحیه
sectors
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
realm
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
situs
U
ناحیه
subregion
U
ناحیه
sympatric
U
هم ناحیه
zone
U
ناحیه
demesne
U
ناحیه
zones
U
ناحیه
shires
U
ناحیه
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
region
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
districts
U
ناحیه
reaching
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
district
U
ناحیه
local
<adj.>
U
ناحیه ای
reach
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
output area
U
ناحیه
regions
U
ناحیه
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
range of storke
U
ناحیه ضربه
range of variation
U
ناحیه تغییر
range of variation
U
ناحیه انحراف
Sept
U
ناحیه محصو
gold field
U
ناحیه زرخیز
recording eara
U
ناحیه ضبط
indifference zone
U
ناحیه خنثی
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
genital zone
U
ناحیه تناسلی
residential area
U
ناحیه مسکونی
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه قطع
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
goldfield
U
ناحیه زرخیز
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
measuring range
U
ناحیه ی سنجش
sectors
U
خط کش ریاضی ناحیه
output area
U
ناحیه خروجی
input area
U
ناحیه ورودی
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
littoral
U
ناحیه ساحلی
districts
U
ناحیه نظامی
magnetic domain
U
ناحیه مغناطیسی
oral zone
U
ناحیه دهانی
motor area
U
ناحیه حرکتی
zone
U
منطقه ناحیه
district
U
ناحیه نظامی
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
zones
U
منطقه ناحیه
naval district
U
ناحیه دریایی
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
radius of action
U
ناحیه رانندگی
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
overflow area
U
ناحیه سرریز
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
part
U
سهم ناحیه
territorialization
U
ایجاد ناحیه
arid area
U
ناحیه خشک
audio range
U
ناحیه صوتی
baffle area
U
ناحیه کور
boom swing
U
ناحیه لرزش
broca's area
U
ناحیه بروکا
buffer area
U
ناحیه میانگیر
climatic region
U
ناحیه اقلیمی
zone of contact
U
ناحیه تماس
common area
U
ناحیه مشترک
work area
U
ناحیه کاری
critical area
U
ناحیه بحرانی
regions
U
ناحیه عملیات
regions
U
ناحیه نظامی
regions
U
ناحیه فضا
regionalism
U
ناحیه گرایی
terrain
U
زمین ناحیه
Equator
U
ناحیه استوایی
erogenous zones
U
ناحیه شهوتزا
erogenous zone
U
ناحیه شهوتزا
frequency region
U
ناحیه فرکانس
active area
U
ناحیه فعال
slum
U
ناحیه فقیرنشین
slums
U
ناحیه فقیرنشین
area search
U
جستجوی ناحیه
region
U
ناحیه فضا
region
U
ناحیه نظامی
region
U
ناحیه عملیات
critical region
U
ناحیه بحرانی
telephone area
U
ناحیه اتصال
storage area
U
ناحیه انبارش
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
sciatic
U
ناحیه چاربند
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
edge zone
U
ناحیه لبه
lumbar
U
ناحیه کمر
soft spot
U
ناحیه نشست
skid row
U
ناحیه پست
silva
U
ناحیه جنگلی
sector commander
U
فرمانده ناحیه
scan area
U
ناحیه پیمایش
depletion area
U
ناحیه تخلیه
touch spot
U
ناحیه بساوشی
dead space
U
ناحیه کور
critical region
U
ناحیه شاخص
two phase region
U
ناحیه دو فازی
wernicke's area
U
ناحیه ورنیکه
the abdominal region
U
ناحیه شکم
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
hot temperature zone
U
ناحیه بسیار گرم
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
forbidden energy zone
U
ناحیه انرژی ممنوع
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه گایگر مولر
high frequency range
U
ناحیه ی فرکانس بالا
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
motor perceptual region
U
ناحیه حرکتی- ادراکی
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
delinquency area
U
ناحیه بزه خیز
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
coal field
U
ناحیه زغال خیز
drilling range
U
ناحیه مته کاری
heating zone
U
منطقه یا ناحیه حرارتی
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
executive area
U
ناحیه هماهنگ ساز
long wave range
U
ناحیه موج بلند
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
domains
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
domain
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
space charge
U
ناحیه بار فضا
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
popliteal
U
مربوط به ناحیه رکبی
pale
U
ناحیه محصور قلمروحدود
paler
U
ناحیه محصور قلمروحدود
palest
U
ناحیه محصور قلمروحدود
zones
U
ناحیه دسته بندی
zone
U
ناحیه دسته بندی
tertiary projection area
U
ناحیه فرافکنی سوم
rimland
U
حومه ناحیه مرکزی
reverse flow regin
U
ناحیه جریان معکوس
zonule
U
منطقه یا ناحیه کوچک
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
palatinate
U
ناحیه قلمرو کنت
catchment areas
U
ناحیه تحت پوشش
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
catchment area
U
ناحیه تحت پوشش
coalfields
U
ناحیه ذغال خیز
coalfield
U
ناحیه ذغال خیز
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
pierian
U
وابسته به ناحیه پیریا
naval district
U
ناحیه عملیات دریایی
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
poplitaeal
U
مربوط به ناحیه رکبی
rainfall area
U
منطقه بارش ناحیه بارندگی
vhf range
U
ناحیه فرکانس خیلی بالا
exurb
U
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
orbitonasal
U
وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
superintendent registrar
U
سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
vorlage
U
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
territorialization
U
محدود کردن بیک ناحیه
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...