Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
admission rate
U
میزان پذیرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo
U
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
reception
U
پذیرش
receptions
U
پذیرش
intake
U
پذیرش
induction
U
پذیرش
inductions
U
پذیرش
acceptance limit
U
حد پذیرش
adoption
U
پذیرش
assent
U
پذیرش
assented
U
پذیرش
assenting
U
پذیرش
assents
U
پذیرش
admittance
U
پذیرش
admission
U
پذیرش
patient
U
پذیرش
admissions
U
پذیرش
patients
U
پذیرش
acceptance
U
پذیرش
acceptances
U
پذیرش
acceptation
U
پذیرش
intakes
U
پذیرش
admission port
U
دریچه پذیرش
admission requirements
U
شرایط پذیرش
sufficiently
<adv.>
U
قابل پذیرش
magnetic susceptibility
U
پذیرش مغناطیسی
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
قابل پذیرش
sufficing
<adj.>
U
قابل پذیرش
sufficient
<adj.>
U
قابل پذیرش
satisfactory
<adj.>
U
قابل پذیرش
admission of liability
U
پذیرش تعهدات
acceptable
U
قابل پذیرش
receptionist
U
متصدی پذیرش
refuse
U
عدم پذیرش
imprimatur
U
تصویب پذیرش
receptivity
U
قدرت پذیرش
refusing
U
عدم پذیرش
Reception
U
پذیرش هتل
refuses
U
عدم پذیرش
refused
U
عدم پذیرش
induction station
U
مرکز پذیرش
good
[sufficient]
<adj.>
U
قابل پذیرش
reception
U
دریافت پذیرش
repulsion
U
عدم پذیرش
admission
U
پذیرش به بیمارستان
acceptance of offer
U
پذیرش پیشنهاد
rejection
U
عدم پذیرش
selective admission
U
پذیرش انتخابی
tolerability
U
قابلیت پذیرش
social acceptance
U
پذیرش اجتماعی
group acceptance
U
پذیرش گروهی
receptions
U
دریافت پذیرش
acceptable
<adj.>
U
قابل پذیرش
adequate
<adj.>
U
قابل پذیرش
face the music
<idiom>
U
پذیرش نسخه
cry uncle
<idiom>
U
پذیرش شکست
acceptance test
آزمون پذیرش
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
take a back seat
<idiom>
U
پذیرش پستترین مقام
receptee
U
افراد مورد پذیرش
hire out
<idiom>
U
پذیرش برای شغل
susceptive
U
پذیرنده اماده پذیرش
denials
U
عدم پذیرش حاشا
denial
U
عدم پذیرش حاشا
receives
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
readiness to accept
آمادگی برای پذیرش
application study
U
بررسی پذیرش اماد
impassablility
U
غیر قابل پذیرش
bankable
U
قابل پذیرش در بانک
reject
U
عدم پذیرش چیزی
rejected
U
عدم پذیرش چیزی
receive
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
acceptability
U
قابلیت پذیرش پسندیدگی
susceptible
U
حساس مستعد پذیرش
college admission tests
آزمونهای پذیرش دانشجو
rejects
U
عدم پذیرش چیزی
rejecting
U
عدم پذیرش چیزی
declaration of intention
U
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
sensate
U
اماده پذیرش حس احساس کردن
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
acceptance sampling
U
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
market acceptance
U
پذیرش کالا توسط بازار
ksr
U
کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
keyboard send receive
U
صفحه کلید ارسال- پذیرش
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
taking of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
hearing of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
reception
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
receptions
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
take one's own medicine
<idiom>
U
پذیرش محاکمه بدون شکایت
write off
<idiom>
U
پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
throw up one's hands
<idiom>
U
توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
freeload
<idiom>
U
پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
to refuse somebody admittance to something
U
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
interactive
U
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
accept
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepts
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
focussed
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
focusses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focus
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
medium
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
mediums
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
dos
U
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
framing error
U
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
measure
U
میزان
criterion
U
میزان
levelled
U
میزان
scales
U
میزان
leveled
U
میزان
rate
U
میزان
metre
U
میزان
metres
U
میزان
levels
U
میزان
level
U
میزان
rhythms
U
میزان
adjustments
U
میزان
adjustment
U
میزان
balances
U
میزان
balance
U
میزان
volume
U
میزان
weight
U
میزان
rhythm
U
میزان
yardsticks
U
میزان
yardstick
U
میزان
rates
U
میزان
unit
U
میزان
units
U
میزان
scalage
U
میزان
At the rate of . On a scale of .
U
به میزان
volumes
U
میزان
amounts
U
میزان
amounting
U
میزان
librae
U
میزان
noise level
U
میزان خش
amounted
U
میزان
libra
U
میزان
infiltration rate
U
میزان
meter
U
میزان
meters
U
میزان
amount
U
میزان
AT command set
U
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
beta librae
U
بتا- میزان
alpha librae
U
الفا- میزان
conductance
U
میزان هدایت
calorimeter
U
میزان الحراره
damage criteria
U
میزان خسارات
contour line
U
خط میزان منحنی
birthrate
U
میزان موالید
consumption rate
U
میزان مصرف
damage criteria
U
میزان ضایعات
credit rating
U
میزان اعتبار
collision rate
U
میزان برخورد
collimate
U
میزان کردن
evaporimter
U
میزان تبخیر
standardization
U
میزان کردن
tension adjustment
میزان فشار
salinity
U
میزان شوری
rate of turn
U
میزان گردش
rate of spending
U
میزان مخارج
rate of output
U
میزان تولید
rate of loading
U
میزان بارگذاری
rate of flow
U
میزان جریان
rate of climb
U
میزان صعود
rain glass
U
میزان الهوا
rain glass
U
میزان سنج
resistance adjustment
میزان پایداری
height adjustment
میزان ارتفاع
to figure up
مبلغ یا میزان
shear modulus
U
میزان سختپایی
setscrew
U
پیچ میزان
torsion balance
U
میزان ت_نش
tuning indicator
U
میزان نما
tuning meter
U
میزان سنج
turbidity
U
میزان کدری
voltage balance
U
میزان ولتاژ
Richter Scale
U
میزان ریشتر
sprinkling
U
میزان اندک
quantity discount
U
میزان تخفیف
line of cerdit
U
میزان اعتبار
error rate
U
میزان خطا
equilibration
U
میزان کردن
education stand
U
میزان تحصیلات
discount rate
U
میزان تخفیف
demand surface
U
میزان تقاضا
delta librae
U
دلتا- میزان
degree of risk
U
میزان خطر
degree of protection
U
میزان حفافت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com