English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
candlepower U میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amperage U شدت جریان برق میزان نیروی برق برحسب امپر
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
in accordance with U برحسب
at the request of U برحسب
incompliance with U برحسب
in terms of U برحسب
agreeably to U برحسب
in conformity with U برحسب
unitage U برحسب
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
custom U برحسب عادت
at choice U برحسب دلخواه
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
percentages U برحسب درصد
tonnage U وزن برحسب تن
by usage U برحسب عادت
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
pursuant to U مطابق برحسب
to U برحسب مطابق
outwardly U برحسب فاهر
to out ward seeming U برحسب فاهر
percentage U برحسب درصد
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
hit or miss U برحسب تصادف
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
at random <adv.> U برحسب اتفاق
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
haphazardly U برحسب تصادف
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
random <adj.> U برحسب تصادف
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
accidental <adj.> U برحسب تصادف
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
incidental <adj.> U برحسب تصادف
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
ritually U برحسب ایین وشعائر
classis U تقسیم برحسب طبقه
cl U برحسب بار هر کامیون
velocities U تندی برحسب زمان
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
milage U سنجش برحسب میل
mileage U سنجش برحسب میل
velocity U تندی برحسب زمان
pounder U برحسب لیره کوبنده
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
pounder U وزن شده برحسب رطل
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
headings U حرکت برحسب قطب نما
heading U حرکت برحسب قطب نما
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
kilovoltage U نیروی برق برحسب هزار ولت
gauge pressure U فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
heading U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
headings U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
voltages U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
voltage U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
footage U طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
pH U علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
depth contour U خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
planck law U مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
characteristic diagram for the steel U دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
yardstick U میزان
yardsticks U میزان
rhythm U میزان
metre U میزان
metres U میزان
level U میزان
rhythms U میزان
scales U میزان
noise level U میزان خش
levels U میزان
infiltration rate U میزان
levelled U میزان
libra U میزان
weight U میزان
librae U میزان
leveled U میزان
criterion U میزان
rates U میزان
amounts U میزان
balance U میزان
balances U میزان
adjustment U میزان
amount U میزان
At the rate of . On a scale of . U به میزان
amounted U میزان
amounting U میزان
adjustments U میزان
measure U میزان
scalage U میزان
meter U میزان
unit U میزان
volumes U میزان
meters U میزان
units U میزان
rate U میزان
volume U میزان
collision rate U میزان برخورد
collimate U میزان کردن
demand surface U میزان تقاضا
admission rate U میزان پذیرش
conductance U میزان هدایت
tension adjustment میزان فشار
calorimeter U میزان الحراره
birthrate U میزان موالید
beta librae U بتا- میزان
alpha librae U الفا- میزان
consumption rate U میزان مصرف
resistance adjustment میزان پایداری
rain glass U میزان سنج
standardization U میزان کردن
libra U برج میزان
level of effort U میزان تلاش
lapse rate U میزان افت
survival rate U میزان ماندگاری
knock rating U میزان بهسوزی
to figure up مبلغ یا میزان
kiffa australis U بتا- میزان
torsion balance U میزان ت_نش
shear modulus U میزان سختپایی
line of cerdit U میزان اعتبار
setscrew U پیچ میزان
rain glass U میزان الهوا
rate of climb U میزان صعود
rate of flow U میزان جریان
rate of loading U میزان بارگذاری
rate of output U میزان تولید
rate of spending U میزان مخارج
rate of turn U میزان گردش
quantity discount U میزان تخفیف
salinity U میزان شوری
tuning indicator U میزان نما
hygrometer U میزان الرطوبه
degree of risk U میزان خطر
degree of protection U میزان حفافت
decrement U میزان کاهش
data rate U میزان داده
damage criteria U میزان ضایعات
damage criteria U میزان خسارات
credit rating U میزان اعتبار
contour line U خط میزان منحنی
Richter Scale U میزان ریشتر
voltage balance U میزان ولتاژ
delta librae U دلتا- میزان
discount rate U میزان تخفیف
tuning meter U میزان سنج
turbidity U میزان کدری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com