English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radar ranging U میدان رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
inserted grouping U میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
radar scan U تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
Other Matches
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction U تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar tracking U تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar comouflage U استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
coursed U میدان تیر میدان
courses U میدان تیر میدان
course U میدان تیر میدان
radar U رادار
radar equipment U تجهیزات رادار
radar installation U تاسیسات رادار
radar location U موقعیت رادار
aircraft gun laying U رادار هواپیما
radar man U متصدی رادار
acquisition radar U رادار هدفیاب
acquisition radar U رادار هدفیابی
radar network U شبکه ی رادار
radar operator U متصدی رادار
counter circuit U کنتور رادار
doppler radar U رادار داپلر
radar engineering U مهندسی رادار
sensor U رادار مراقبتی
crystal balls U انتن رادار
doppler radar U رادار دوپلر
radar U دستگاه رادار
corner reflector U پریکسوپ رادار
sidelooking airborne radar U رادار جانبی
search radar U رادار تجسسی
radar alimeter U فرازیاب رادار
radar beacon U راهنمای رادار
crystal ball U انتن رادار
radar beam U پرتو رادار
agl U رادار هواپیما
aerial radar U رادار هوایی
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
radar boresight U محوریابی رادار
teleran U رادار تلویزیونی
radarman U متصدی رادار
surveillance radar U رادار مراقبتی
radar trace U علامت رادار
radar scope U صفحه رادار
radome U برج رادار
radar trapping U اختلال رادار
radar quardship U نگهبانی رادار
radome U اطاق رادار
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
echoing U برگشت امواج رادار
airborne sensor U رادار مراقبتی هوابرد
echoed U برگشت امواج رادار
sidelobe U بیم جانبی رادار
echo U برگشت امواج رادار
seeker U رادار تجسس هدف
sector of search U منطقه تجسس رادار
raydit U رادار اقیانوس نگار
radome U گنبد انتن رادار
warning radar U رادار هشدار دهنده
active sonar U رادار دریایی فعال
sbend distortion U لرزش تصویر رادار
echoes U برگشت امواج رادار
acquisition radar U رادار اکتشاف هدف
screening elevation U تراز مانع رادار
sector of search U منطقه مراقبت رادار
sidelooking airborne radar U رادار با دید جانبی
fire control radar U رادار کنترل اتش
radar scope U صفحه دید رادار
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
radar measurement U اندازه گیری رادار
radar countermeasures U پیش گیریهای ضد رادار
surveillance radar U رادار تجسس هدف
radar clutter U منطقه کور رادار
radar screen U صفحه تصویر رادار
radar beacon U برج دیدبانی رادار
radar beacon U برج مراقبت رادار
beam width U عرض بیم رادار
b scope U صفحه کاتد رادار
radar boresight U تطابق خط دید رادار
aspect angle U زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
aspect change U تغییرمنظر هدف از دید رادار
beam width U عرض ستون امواج رادار
clara U منطقه رادار پاک است
scanned U یک دور گردش انتن رادار
helical scanning U بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
scans U یک دور گردش انتن رادار
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
scan U یک دور گردش انتن رادار
shoran U شورن رادار اب نگار بردکوتاه
corner reflector U پریکسوپ تنظیم هدف رادار
tactical air navigation U رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
azimuth stabilized ppi U صفحه رادار با سمت ثابت
rawinsonde U دستگاه راوین رادار هواسنجی
blip U تصویری بر روی صفحه رادار
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
cluttered U برفک انداختن صفحه رادار
aspect U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspects U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
radar echo U علایم روی صفحه رادار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
radar ranging U تنظیم تیر به وسیله رادار
radar prediction U کسب اطلاعات به وسیله رادار
blips U تصویری بر روی صفحه رادار
radar trapping U اختلال پیدا کردن رادار
plan position indicator U صفحه رادار ناو یا هواپیما
people sniffer U رادار کشف افراد دشمن
loran U رادار مسافت سنج دریایی
clutters U برفک انداختن صفحه رادار
clutter U برفک انداختن صفحه رادار
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
radome U پوشش محافظ روی رادار یاانتن
sidelobe U ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
acquire کشف و تعیین محل هدف با رادار
hunting U نوسان دادن انتن رادار درردیابی
aspect angle U زاویه انحراف گلوله از بیم رادار
screening elevation U زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
radar picket cap U هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
dome U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
domes U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
fiducial marks U علایم منطبق شونده در صفحه رادار
scurve distortion U لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
railing U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
railings U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
image degradation U کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
altitude hole U ناحیه کور در منطقه دید رادار
radome U پوشش پلاستیکی انتن رادار درهواپیما
keying interval U فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
snows U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
snowed U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
in the dark U در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
snow blink U تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار
burn through range U مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
check port/starboard U جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
sbend distortion U لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
transponder india U رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
electromagnetic profile U مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
radar danning U ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
fixer network U شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
pip U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pips U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
pip matching U روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
rope chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
people sniffer U رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
hunting U حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
display controlled U نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
beacon double U اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
lobes U یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobe U یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
trone U میدان
piazza U میدان
ROUNDABOUT U میدان
sq U میدان
open space U میدان
line of force U خط میدان
line bay U میدان خط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com