Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dowel
U
میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beam anchor
U
تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
intertie
U
تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
headstay
U
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
pass book
U
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
pole plate
U
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
heliostat
U
چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
heck
U
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
cotter pin
U
میخ پرچی
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
gate hanger
U
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
chucked
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chuck
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
tympanic bone
U
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
sizar
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
manifolder
U
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
manifold writer
U
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
land bank
U
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
nephrotomy
U
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
sizer
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
throatlatch
U
تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
havelock
U
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
bezel
U
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
Omerta
U
[قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
gobo
U
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
glances
U
نگاه نگاه مختصر
glance
U
نگاه نگاه مختصر
glanced
U
نگاه نگاه مختصر
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
regarded
U
نگاه
view
U
نگاه
by sight
U
از نگاه
slanted
U
نگاه کج
gander
U
: نگاه
glimpse
U
نگاه کم
leers
U
نگاه چپ
slants
U
نگاه کج
leer
U
نگاه کج
leer
U
نگاه چپ
slant
U
نگاه کج
leered
U
نگاه کج
leered
U
نگاه چپ
leering
U
نگاه کج
leering
U
نگاه چپ
leers
U
نگاه کج
looks
U
نگاه
looked
U
نگاه
look
U
نگاه
glimpsing
U
نگاه کم
glimpses
U
نگاه کم
glimpsed
U
نگاه کم
ganders
U
: نگاه
gloatingly
U
با نگاه
regards
U
نگاه
regard
U
نگاه
observantion
U
نگاه
look here
U
نگاه کن
i say
U
نگاه کن
glaringly
U
با نگاه خیره
retrospect
U
نگاه به گذشته
to dwell on
U
نگاه کردن
to give support to
U
نگاه داشتن
glimpsing
U
نگاه سریع
glimpsing
U
نگاه انی
at a glance
U
بیک نگاه
sheep's eyes
U
نگاه عاشقانه
shim
U
نظر یک نگاه
squinny
U
کج کج نگاه کردن
holders
U
نگاه دارنده
holder
U
نگاه دارنده
to catch a glimpse of
U
نگاه مختصرکردن
upholder
U
نگاه دارنده
kept
U
نگاه داشته
voyeurs
U
نگاه کننده
voyeur
U
نگاه کننده
to hang up
U
نگاه داشتن
glimpses
U
نگاه سریع
to look on with
U
نگاه کردن
dirty look
<idiom>
U
چپ چپ نگاه کردن
to put to a pause
U
نگاه داشتن
to set eyes on
U
نگاه کردن
upholders
U
نگاه دارنده
To look askance. To give a dirty look.
U
چپ چپ نگاه کردن
Peeping Toms
U
نگاه دزد
Peeping Tom
U
نگاه دزد
vide infara
U
را نگاه کنید
to look daggers
U
چپ چپ نگاه کردن
to lock out
U
نگاه داشتن
steely look
U
نگاه با اراده
glimpses
U
نگاه انی
to keep any one waiting
U
نگاه داشتن
glimpsed
U
نگاه سریع
glimpsed
U
نگاه انی
to keep in
U
نگاه داشتن
glimpse
U
نگاه سریع
glimpse
U
نگاه انی
to lay fast
U
نگاه داشتن
come-on
U
نگاه دعوتآمیز
sheep's eye
U
نگاه دزدکی
gloatingly
U
با نگاه خیره
at first sight
U
بیک نگاه
leontief table
U
نگاه کنید به :
look down
U
با نگاه از رو بردن
an upward glance
U
نگاه سربالا
an intent look
U
یک نگاه مشتاقانه
an am or ous glance
U
یک نگاه عاشقانه
gazing
U
نگاه خیره
gazes
U
نگاه خیره
gapeseed
U
نگاه خیره
gape seed
U
نگاه خیره
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
i say
U
نگاه کنید
keek
U
نگاه دزدانه
gazed
U
نگاه خیره
gaze
U
نگاه خیره
leering
U
نگاه دزدکی
come-ons
U
نگاه دعوتآمیز
preservatize
U
نگاه داشتن
leered
U
نگاه کج کردن
leered
U
نگاه دزدکی
pryingly
U
با نگاه دقیق
retrospection
U
نگاه به قهقرا
leer
U
نگاه کج کردن
leer
U
نگاه دزدکی
leering
U
نگاه کج کردن
peeper
U
نگاه کننده
tenable
U
نگاه داشتنی
leers
U
نگاه کج کردن
leers
U
نگاه دزدکی
oeillade
U
نگاه عاشقانه
parthian glance
U
اخرین نگاه
sheep's eye
U
نگاه عاشقانه
eyeing
U
نگاه کردن
eyes
U
نگاه کردن
peeking
U
نگاه دزدانه
eying
U
نگاه کردن
to watch
U
نگاه کردن
refrains
U
نگاه داشتن
regards
U
نگاه کردن
regarded
U
نگاه کردن
regard
U
نگاه کردن
stare
U
رک نگاه کردن
refraining
U
نگاه داشتن
stared
U
رک نگاه کردن
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
eye
U
نگاه کردن
squints
U
چپ نگاه کردن
squinted
U
چپ نگاه کردن
squint
U
چپ نگاه کردن
peeks
U
نگاه دزدانه
retained
U
نگاه داشتن
retain
U
نگاه داشتن
peeked
U
نگاه دزدانه
keeps
U
نگاه داشتن
keep
U
نگاه داشتن
retains
U
نگاه داشتن
peek
U
نگاه دزدانه
retrospectively
U
با نگاه بگذشته
stares
U
رک نگاه کردن
refrained
U
نگاه داشتن
refrain
U
نگاه داشتن
see
U
نگاه کردن
stopping
U
نگاه داشتن
sees
U
نگاه کردن
stay
U
نگاه داشتن
stayed
U
نگاه داشتن
tackling
U
نگاه داشتن
looker
U
نگاه کننده
stop
U
نگاه داشتن
tackle
U
نگاه داشتن
stopped
U
نگاه داشتن
tackled
U
نگاه داشتن
tackles
U
نگاه داشتن
oblongs
U
نگاه ممتد
oblong
U
نگاه ممتد
stops
U
نگاه داشتن
holds
U
نگاه داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
hold
U
نگاه داشتن
kenning
U
نگاه قدرت بینایی
glare
U
خیره نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
keek
U
نگاه دزدانه کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
gazing
U
بادقت نگاه کردن
journalize
U
دفترروزانه نگاه داشتن
gazing
U
خیره نگاه کردن
it is in good keep
U
انراخوب نگاه میدارند
inurn
U
در فرف نگاه داشتن
inshrine
U
با حرمت نگاه داشتن
enwomb
U
در رحم نگاه داشتن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com