Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tripartite pact
U
قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
quadrilateral
U
چهار جانبه
quadrilaterals
U
چهار جانبه
quadruple pact
U
پیمان چهار جانبه
peace pact
U
میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
convention
U
میثاق
covenant
U
میثاق
covenants
U
میثاق
pact
U
میثاق
conventions
U
میثاق
convenant
U
میثاق
covnant
U
میثاق
pacts
U
میثاق
stipulate
U
میثاق بستن
covenant
U
میثاق بستن
stipulating
U
میثاق بستن
stipulates
U
میثاق بستن
covenants
U
میثاق بستن
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
mutual
U
دو جانبه
one-way
U
یک جانبه
tripartite
U
سه جانبه
one way
U
یک جانبه
bilateral
U
دو جانبه
unilateral
U
یک جانبه
unilaterally
U
یک جانبه
ex parte
U
یک جانبه
partite
U
جانبه
one legged
U
یک جانبه
reciprocal
U
دو جانبه
trilateral
U
سه جانبه
widespread
U
همه جانبه
unilaterally
U
یک جانبه تک سویه
synchronous converter
U
تبدیلگر دو جانبه
blind transportation
U
ارسال یک جانبه
unilateral agreement
U
توافق یک جانبه
reciprocal agreement
U
توافق دو جانبه
unilateral declaration
U
بیانیه یک جانبه
one sided
U
یک جانبه مغرضانه
wall-to-wall
U
همه جانبه
unilateral
U
یک جانبه تک سویه
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
triparite
U
سه نسخهای سه جانبه
reciprocal agreement
U
قرارداد دو جانبه
bilateral monopoly
U
انحصار دو جانبه
dual agent
U
عامل دو جانبه
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
unilateral agreement
U
قرارداد یک جانبه
multilateral
U
چند جانبه
tripartite pact
U
پیمان سه جانبه
total war
U
جنگ همه جانبه
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
trust
U
انحصارات چند جانبه
trusted
U
انحصارات چند جانبه
dual agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
duopsony
U
انحصار دو جانبه خرید
double agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agents
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
trusts
U
انحصارات چند جانبه
multilateral trade
U
تجارت چند جانبه
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
duopoly
U
انحصار دو جانبه فروش
bilateral treaty
U
معاهده یا معاهدات دو جانبه
mutilateral agreement
U
موافقت چند جانبه
match
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
matches
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
collusive oligopoly
U
انحصار چند جانبه سازشکارانه
complete oligopoly
U
انحصار چند جانبه کامل
siege mentality
U
دشمن پنداری همه جانبه
mutual exclusion
U
ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
imperfect oligopoly
U
انحصار چند جانبه ناقص
oligopsony
U
انحصار چند جانبه خرید
extensive cultivation
U
توسعه همه جانبه کشت وکار
bilateral infrastructure
U
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
res inter alios
U
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
assistance
U
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
tripartite declaration of 0
U
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
cross servicing
U
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
quartile
U
چهار یک
quatre
U
چهار
quadrilaterals
U
چهار بر
tetrad
U
چهار
four
U
چهار
quadrilateral
U
چهار بر
quadrate
U
چهار یک
tetragon
U
چهار بر
quarter
U
چهار یک
quadruples
U
چهار لا
quadrupling
U
چهار لا
quadruple
U
چهار لا
quadruped
U
چهار پا
quadrupeds
U
چهار پا
quadrupled
U
چهار لا
tetragon
U
چهار گوشه
Wednesdays
U
چهار شنبه
Wednesday
U
چهار شنبه
quadruplets
U
چهار گانه
quadruplet
U
چهار گانه
cross legged
U
چهار زانو
creep
U
چهار دست و پا
close
U
چهار گوشه
tetrapod
U
پروانه چهار پا
point four
U
اصل چهار
tetragon
U
چهار ضلعی
all fours
U
چهار دست و پا
gallop
U
چهار نعل
backfour
U
چهار مدافع
quadrangular
U
چهار گوشه
squaring
U
چهار گوش
squares
U
چهار گوش
squared
U
چهار گوش
square
U
چهار گوش
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
tetrad
U
چهار عنصری
tetradactylous
U
چهار پنجهای
tetrahedral
U
چهار ضلعی
double breasted
U
کت چهار دکمه
tetrahedral
U
چهار وجهی
four pole
U
چهار قطبی
quad
U
چهار قلو
tetraphyllous
U
چهار برگه
four way
U
چهار لولهای
four way
U
چهار راه
quad
U
چهار گوش
tetrasporic
U
چهار هاگی
foursquare
U
چهار ضلعی
tetrasporous
U
چهار هاگی
tetratomic
U
چهار اتمی
tetrastich
U
چهار بیتی
four o'clock
U
ساعت چهار
tetrameter
U
چهار وزنی
tetravalent
U
چهار فرفیتی
tetrahedron
U
چهار وجهی
quads
U
چهار گوش
quads
U
چهار قلو
the four seasons
U
چهار فصل
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
four cycle
U
چهار چرخه
four dimensional
U
چهار بعدی
tetravalent
U
چهار بنیانی
tetramerous
U
چهار جزیی
long legged
U
چهار پایه
tetrastichous
U
چهار جزیی
quadrant
U
چهار گوش
qyaternary
U
چهار تایی
footstool
U
چهار پایه
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
footstools
U
چهار پایه
quadrupling
U
چهار گانه
quadruples
U
چهار تایی
all eyes
U
چهار چشمی
square dome
U
چهار طاقی
intersection
U
چهار راه
intersections
U
چهار راه
quadrupling
U
چهار تایی
quadripartite
U
چهار جزئی
galloped
U
چهار نعل
quadruples
U
چهار گانه
quadrupled
U
چهار تایی
quadrifid
U
چهار شکافی
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
quadrate
U
چهار گوش
quadraple
U
چهار برابر
quadruple
U
چهار گانه
tertramerous
U
چهار جزئی
quadruple
U
چهار تایی
quadrilateral
U
چهار ضلعی
quadric
U
چهار تایی
four
U
عدد چهار
quadrupled
U
چهار گانه
gallops
U
چهار نعل
quadrant
U
چهار یک دایره
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
tetrameter
U
شعر چهار وتدی
quadrennial
U
چهار سال یکبار
quadruple address
U
با نشانی چهار کانه
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
it is four months old
U
چهار ماهه است
space time
U
دستگاه چهار بعدی
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
tetragonal system
U
دستگاه چهار گوشهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com