Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
eternities
U
مکرر
eternity
U
مکرر
continual
U
مکرر
repetitious
U
مکرر
repeated
U
مکرر
eternal
U
مکرر
repetitive
U
مکرر
bis
U
مکرر
manyfold
U
مکرر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resorts
U
ملاقات مکرر
recurrenge
U
وقوع مکرر
rebuy
U
خرید مکرر
rebroadcast
U
برنامه مکرر
multiple ionization
U
یونش مکرر
frequent visiting
U
دیدنی مکرر
compulsiveness
U
مکرر کاری
crepitation
U
انفجار مکرر
repeating decimal
U
اعشاری مکرر
resorted
U
ملاقات مکرر
repeating field
U
فیلد مکرر
all the time
<idiom>
U
به طور مکرر
repeating fraction
U
کسر مکرر
old hat
U
آشنا و مکرر
catalexia
U
مکرر خوانی
times without number
U
بطور مکرر
unfrequented
U
غیر مکرر
tautologize
U
مکرر گویی
resort
U
ملاقات مکرر
theatergoer
U
شخصی که مکرر به تئاترمیرود
repeating label
U
برچسب یا مطلب مکرر
haunts
U
خطور مراجعه مکرر
recurring decimal
U
اعشاری مکرر
[ریاضی]
haunt
U
خطور مراجعه مکرر
commuter
U
رفت و آمد کنندهی مکرر
ages
U
شکستن جسم با فشارهای مکرر
age
U
شکستن جسم با فشارهای مکرر
commuters
U
رفت و آمد کنندهی مکرر
repeat
U
مکرر کردن تکرار شدن
repeats
U
مکرر کردن تکرار شدن
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
wear down
<idiom>
U
زوارچیزی دررفتن ،بااستفاده مکرر خراب شدن
That's old hat!
<idiom>
U
این که آشنا و مکرر
[پیش پا افتاده ]
است!
keep after
<idiom>
یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری.
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
to frequent a place
U
بجایی بطور مکرر رفت و آمد کردن
shadow page
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
globetrotter
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotters
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
shadow memory
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
avianize
U
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
resort
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
scarpbook
U
عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
format
U
قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
formats
U
قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
overstriking
U
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
cycles
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycled
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
frequenting
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequented
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
procedure
U
بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com