Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mechanic
U
مکانیک مکانیک ماشین الات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mechanician
U
مکانیک ماشین الات
Other Matches
mechanics
U
علم مکانیک ماشین شناسی
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
mechanic
U
مکانیک
mechanics
U
مکانیک
machanist
U
مکانیک
mechanician
U
مکانیک
electrician
U
مکانیک برق
fitters
U
کمک مکانیک
wave mecanics
U
مکانیک موجی
automotive engineer
U
مهندس مکانیک
soil mechanics
U
مکانیک خاک
matrix mechnics
U
مکانیک ماتریسی
aeromechanic
U
مکانیک هواپیما
statistical mechanics
U
مکانیک اماری
aeromechanics
U
فن مکانیک هواپیمایی
fitter
U
کمک مکانیک
celestial machine
U
مکانیک اسمانی
mechanics
U
علم مکانیک
quantum mechanics
U
مکانیک کوانتومی
electricians
U
مکانیک برق
fluid mechanics
U
مکانیک سیالات
hydraulics
U
مکانیک سیالات
hydromechanics
U
مکانیک سیالات
body mechanics
U
مکانیک بدن
dynamics
U
مکانیک حرکت
biomechanics
U
زیست مکانیک
celestial machine
U
مکانیک سماوی
mechanical engineer
U
مهندس مکانیک
mechanical engineer
U
مکانیک دان
newtonian machanics
U
مکانیک نیوتنی
newtonian mechanics
U
مکانیک نیوتونی
soil mechanism
U
مکانیک خاک
mechanical engineering
U
مهندسی مکانیک
hydraulics
U
هیدرولیک مکانیک مایعات
gasmen
U
مکانیک وسایل گازسوز
aeromechanic
U
مربوط به مکانیک هواپیمایی
aviation structural mechanic
U
مکانیک بدنه هواپیما
mechanics
U
علم جراثقال مکانیک
schrodinger wave mechanics
U
مکانیک موجی شرودینگر
quantum theory
U
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
gasman
U
مکانیک وسایل گازسوز
quantum physics
U
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
classical mechanics
U
مکانیک کلاسیک
[فیزیک]
common tool set
U
دست ابزار جنرال مکانیک
fitters
U
کمک مکانیک مونتاژکار لوله کش
freewheel
[overrunning clutch ]
U
چرخ آزاد
[فناوری مکانیک]
fitter
U
کمک مکانیک مونتاژکار لوله کش
automotive engineering
U
تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
Can you send a mechanic, please?
U
آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
energetics
U
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
flight engineer
U
مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
enginery
U
ماشین الات
machinary
U
ماشین الات
machinery
U
ماشین الات
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
plant
U
ماشین الات کارخانه
scrapping
U
ماشین الات اوراق
scrapped
U
ماشین الات اوراق
machinery designer
U
طراح ماشین الات
scrap
U
ماشین الات اوراق
plants
U
ماشین الات کارخانه
scraps
U
ماشین الات اوراق
heavy machinery
U
ماشین الات سنگین
mechanics
U
علم ماشین الات
light machinery
U
ماشین الات سبک
heavy goods
U
ماشین الات سنگین
carpenter's machines
U
ماشین الات درودگری
operator of light machinery
U
اپراتور ماشین الات سبک
operator of heavy machinery
U
اپراتور ماشین الات سنگین
grader
U
یکی از ماشین الات راه سازی
automation
U
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
acm
U
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
microphonics
U
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
pilot model
U
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
cybernation
U
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
glasswork
U
شیشه الات بلور الات
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
machinery space
U
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
glassware
U
بلور الات
optical
U
الات بصری
cast iron ware
U
الات چدنی
obturator
U
الات جازم
gear
U
الات جامه
geared
U
الات جامه
brass ware
U
برنج الات
gears
U
الات جامه
breech block carrier
U
الات متحرک
glassware
U
شیشه الات
silverware
U
نقره الات
hard ware
U
فلز الات
genital organs
U
الات تناسلی
ironware
U
فلز الات
agricultural implements
U
الات کشاورزی
precision tools
U
الات دقیق
passementerie
U
زینت الات
irowork
U
اهن الات
surgical instruments
U
الات جراحی
hardware
U
اهن الات
glass
U
شیشه الات
tinware
U
حلبی الات
instruments
U
الات دقیق
ironware
U
اهن الات
iron mongery
U
اهن الات
instrument
U
الات دقیق
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
ironmonger
U
فروشنده اهن الات
trinketry
U
جواهر الات بدلی
trinkums
U
زیور الات بدلی
calibration
U
تنظیم الات دقیق
woodwork
U
چوب الات نجاری
optical instruments
U
الات وابسته به بینایی
obturator spindle
U
دوکی الات جازم
ironmongers
U
فروشنده اهن الات
hardware
U
اهن الات ابزارالات
cutler
U
فروشنده الات برنده
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
iron monger
U
اهن الات فروش
instrument
U
الات اندازه گیری
lighting equipments
U
الات و ادوات روشنایی
hardwareman
U
اهن الات فروش
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
war implements
U
ساز و برگ یا الات جنگ
obturator
U
الات مانع خروج گاز
musical instrument digital interface
U
میانجی رقمی الات موسیقی
midi
U
میانجی رقمی الات موسیقی
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
interactive
U
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
reed pipe
U
لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed stop
U
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
deferred maintenance
U
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
tiepin
U
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
pailett
U
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sight
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
sights
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
FAQ
U
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
yellow arc
U
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
artificial horizon
U
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
hallmarks
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmark
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
filigree
U
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
genitalia
U
اندامهای تناسلی الات تناسلی
ironwork
U
اهن ساخته اهن الات
machinery
U
الات موتورخانه موتورخانه ناو
gins
U
ماشین
machine
U
ماشین
machined
U
ماشین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com