English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
love is everything U موضوع اصلی محبت است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subject matter U موضوع اصلی
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
plotted U موضوع اصلی توط ئه
plots U موضوع اصلی توط ئه
plot U موضوع اصلی توط ئه
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
textbook U کتاب اصلی دریک موضوع
textbooks U کتاب اصلی دریک موضوع
To stick to the main topic ( issue ). U از موضوع اصلی خارج نشدن
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
amour U محبت
warm hearted U با محبت
glow U محبت
loves U محبت
glowed U محبت
glows U محبت
disaffected U بی محبت
affectionateness U محبت
warmhearted U با محبت
loving kindness U محبت
love U محبت
loved U محبت
affectionately U با محبت
inaffable U بی محبت
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
endearing U محبت آمیز
procuress U زن دلال محبت
the utmost love U کمال محبت
pimp U دلال محبت
pimps U دلال محبت
mutual love U محبت ازدوسر
mansuetude U اهلیت محبت
loving U محبت امیز
bawd U دلال محبت
lovingly U از روی محبت
unkind U بی محبت بی عاطفه
love feast U عید محبت
affetionate U محبت امیز
fraternal love U محبت برادرانه
excessive love U فرط محبت
unkindest U بی محبت بی عاطفه
tendering U محبت امیز
tenderest U محبت امیز
tendered U محبت امیز
motherly love U محبت مادری
tender U محبت امیز
paternal love U محبت پدری
unkinder U بی محبت بی عاطفه
procurer U دلال محبت
costive U سرد و بی محبت خسیس
procuance U جاکشی دلالی محبت
affably U از روی محبت و دلجوئی
procuration U جاکشی دلالی محبت
tenderly U از روی دلسوزی و محبت
professed love U ادعای عشق یا محبت
professed love U محبت ادعا شده
endearing U از روی دوستی و محبت
paternal U دارای محبت پدری
disaffect U از علاقه و محبت کاستن
turtledoves U عزیز محبت نشان دادن
turtledove U عزیز محبت نشان دادن
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
jawsmith U کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
to win nny one's affections U محبت کسی راجلب کردن کسیرادلبسته خود نمودن
oedipus complex U احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
silver cord U محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
cultivation U جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
plotless U بی موضوع
mattered U موضوع
questions U موضوع
topics U موضوع ها
subjects U موضوع ها
themes U موضوع ها
subjects U موضوع
subject U موضوع
subject [topic] U موضوع
topic U موضوع
subjecting U موضوع
matter U موضوع
motif U موضوع
point U موضوع
motifs U موضوع
theme U موضوع
subjected U موضوع
head U موضوع
issues U موضوع
themes U موضوع
matters U موضوع
objects U موضوع
propositioned U موضوع
propositioning U موضوع
propositions U موضوع
criteria U موضوع
afair U موضوع
issued U موضوع
issue U موضوع
objecting U موضوع
direct objects U موضوع
proposition U موضوع
indirect objects U موضوع
object U موضوع
objected U موضوع
texts U موضوع
question U موضوع
questioned U موضوع
topics U موضوع
text U موضوع
mattering U موضوع
topic U موضوع
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
object U موضوع منظره
grievance U موضوع شکایت
out of question U خارج از موضوع
issues U موضوع دعوی
subduce U موضوع کردن
decades U ده موضوع یا رویداد
decade U ده موضوع یا رویداد
subject and predicate U موضوع و محمول
What gives? U موضوع چه است؟
businesses U موضوع تجارت
not to point U بیرون از موضوع
objects U موضوع منظره
side show U موضوع فرعی
subject U رعایا موضوع
sides of the question U اطراف موضوع
sign position U موضوع علامت
objected U موضوع منظره
business U موضوع تجارت
not to the point U خارج از موضوع
subjected U شیی موضوع
What is happening? U موضوع چه است؟
problem U معما موضوع
postulated U اصل موضوع
postulates U اصل موضوع
postulating U اصل موضوع
universe of discourse U موضوع بحث
postulate U اصل موضوع
indirect objects U موضوع منظره
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
subject U شیی موضوع
irrelevant U خارج از موضوع
problems U معما موضوع
subject matter U مطلب موضوع
matter on hand U موضوع بحث
What's behind all this? U موضوع چه است؟
direct objects U موضوع منظره
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com