English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ragtime U موسیقی ضربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
earless U بی دسته فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی
percussion instrument U الات موسیقی ضربی
Other Matches
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something U از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
melodies U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper U برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file U فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
multiplicantive U ضربی
instruments of percussion U ادوات ضربی
straight barrel vault U طاق ضربی
annular barrel vault U طاق ضربی
pulsatile instruments U ادوات ضربی یا زدنی
habanera U رقص دو ضربی کوبا
sloping barrel vault U طاق ضربی مایل
inclined barrel arch U طاق ضربی مایل
percussionists U نوازنده اسبابهای ضربی
percussionist U نوازنده اسبابهای ضربی
to beat time U ضلاب یافاصله ضربی گرفتن
mazurka U رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
percussion U اسبابهای ضربی مثل طبل ودنبک
lintel U نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintels U نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
weaving shed U [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
to keep time U موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
shed U دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
pick U نخ پود [در صنعت با این نام هم کاربرد دارد از بین تارها معمولا بصورت ضربی عبور داده می شود تا گره ها را در جای خود محکم کند.]
counter shed U پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
music U موسیقی
ear for music U موسیقی
ragtime U در موسیقی
treble staff U موسیقی
treble clef U موسیقی
music hall U سالن موسیقی
music therapy U موسیقی درمانی
instrumentally U با الت موسیقی
musical instruments U الت موسیقی
musical instrument U الت موسیقی
music synthesizer U ایجادکننده موسیقی
music halls U سالن موسیقی
instructor of music U مشاق موسیقی
concertos U قطعه موسیقی
computer music U موسیقی کامپیوتری
devotion to music U دلبستگی به موسیقی
musician U موسیقی دان
concerto U قطعه موسیقی
opuses U قطعه موسیقی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
euterpe U الهه موسیقی
fa U چهارمین نت موسیقی
opus U قطعه موسیقی
musicians U موسیقی دان
boogieing U موسیقی راک
boogied U موسیقی بوگی
boogied U موسیقی راک
boogie U موسیقی بوگی
boogie U موسیقی راک
boleros U موسیقی بولرو
background sound U موسیقی متن
unvocal U بدون موسیقی
boogieing U موسیقی بوگی
boogies U موسیقی راک
boogies U موسیقی بوگی
make music U موسیقی ساختن
play music U موسیقی ساختن
ambient music U موسیقی متن
background music U موسیقی متن
discos U موسیقی دیسکو
disco U موسیقی دیسکو
chamber music U موسیقی مجلسی
ambient music U موسیقی پس زمینه
musicology U موسیقی شناسی
musicologist U موسیقی شناس
musicalness U ذوق موسیقی
musicalness U برابری با موسیقی
musicality U ذوق موسیقی
musicality U برابری با موسیقی
musical language U زبان موسیقی
noteless U غیر موسیقی
philharmonic U عاشق موسیقی
background music U موسیقی پس زمینه
background sound U موسیقی پس زمینه
subdominant U نت چهارم موسیقی
quire U گروه کر [موسیقی]
musical ability U توانش موسیقی
note U نت موسیقی نوشتن
beat U ضربت موسیقی
notes U نت موسیقی نوشتن
noting U نت موسیقی نوشتن
beats U ضربت موسیقی
fortes U موسیقی بلند
prick U نقطه نت موسیقی
pricks U نقطه نت موسیقی
jazz U موسیقی جاز
pricking U نقطه نت موسیقی
pricked U نقطه نت موسیقی
forte U موسیقی بلند
carillons U زنگهای موسیقی
carillon U زنگهای موسیقی
timpani U دهل ها [ساز موسیقی]
tablature U نوعی علائم موسیقی
timpani U کوسها [ساز موسیقی]
talent for musics U استعداد یا ذوق موسیقی
tin pan alley U جماعت موسیقی دانان
timpano U کوس [ساز موسیقی]
kettledrums U کوسها [ساز موسیقی]
timpani U تیمپانی ها [ساز موسیقی]
kettledrums U تیمپانی ها [ساز موسیقی]
melody U صدای موسیقی نوا
melodies U صدای موسیقی نوا
postlude U قطعه موسیقی پایان
kettledrums U دهل ها [ساز موسیقی]
marching U موسیقی نظامی یا مارش
marches U موسیقی نظامی یا مارش
marched U موسیقی نظامی یا مارش
march U موسیقی نظامی یا مارش
stroke [guitar] U زدن [گیتار] [موسیقی]
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
soundtrack U موسیقی ضبط شده
soundtracks U موسیقی ضبط شده
anvil U سندان [آلت موسیقی]
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
play U الت موسیقی نواختن
played U الت موسیقی نواختن
octaves U نتهای هشتگانه موسیقی
octave U نتهای هشتگانه موسیقی
serenade U قطعه موسیقی عاشقانه
bands U دستهء موسیقی اتحاد
band U دستهء موسیقی اتحاد
to play [the] harp U چنگ زدن [موسیقی]
to harp U چنگ زدن [موسیقی]
serenading U قطعه موسیقی عاشقانه
serenades U قطعه موسیقی عاشقانه
serenaded U قطعه موسیقی عاشقانه
wind instruments U الات موسیقی بادی
wind instrument U الات موسیقی بادی
plays U الت موسیقی نواختن
playing U الت موسیقی نواختن
duos U اواز یا موسیقی دونفری
notes U اهنگ صدا نت موسیقی
banstand U محل دستهء موسیقی
note U اهنگ صدا نت موسیقی
etude U قطعهء موسیقی کوتاه
noting U اهنگ صدا نت موسیقی
duo U اواز یا موسیقی دونفری
symphony U قطعه طولانی موسیقی
castanet U یک نوع الت موسیقی
dulcet U نوعی الت موسیقی
bandsman U عضو دستهء موسیقی
bandsmen U عضو دستهء موسیقی
symphonies U قطعه طولانی موسیقی
musically U مطابق اصول موسیقی
lyrical U غزلی موسیقی یا شعربزمی
plainsong U سرودمناجاتی و بدون موسیقی
euphonium U یکجورالت موسیقی بادی
chiming U ترتیب زنگهای موسیقی
reed U الت موسیقی بادی
immusical U خارج ازقواعد موسیقی
timpano U دهل [ساز موسیقی]
medleys U قطعه موسیقی مختلط
medley U قطعه موسیقی مختلط
duet U قطعه موسیقی یا اوازدونفری
chimes U ترتیب زنگهای موسیقی
gavote U موسیقی این رقص
gavotte U موسیقی این رقص
glockenspiel U نوعی الت موسیقی
chimed U ترتیب زنگهای موسیقی
chime U ترتیب زنگهای موسیقی
intermezzo U قطعه موسیقی کوتاه
duets U قطعه موسیقی یا اوازدونفری
preattunement U کوک از قبل [آلت موسیقی]
go-go U وابسته به رقص با موسیقی راک
orpheus U ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
go-go U وابسته به رقصگر موسیقی راک
rhapsodies U قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
harmonica U الت موسیقی شبیه سنتور
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
nocturnes U قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
rhapsody U قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
saxophones U نوعی الت موسیقی بادی
cithara U یکنوع الت موسیقی قدیمی
sext U یک ششم نوعی الت موسیقی
nocturne U قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
offbeat U قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
harmonicas U الت موسیقی شبیه سنتور
fugue U نوعی الت بادی موسیقی
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
saxophone U نوعی الت موسیقی بادی
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
He is a mediocre musician . U موسیقی دان پرمایه یی نیست
fugues U نوعی الت بادی موسیقی
masque U نمایش توام با موسیقی ورقص
midi U میانجی رقمی الات موسیقی
reed organ U یکنوع الت موسیقی بادی
glee U ساز و نواز اسباب موسیقی
combo U دسته کوچک موسیقی جاز
combos U دسته کوچک موسیقی جاز
musical instrument digital interface U میانجی رقمی الات موسیقی
harmonist U موسیقی دان متخصص تطبیق روایات
high fidelity music reproducing system U سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
audiophile U شخص موسیقی دوست علاقمند بموسیقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com