English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
woodwind U موسیقی برای سازهای بادی چوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the wind drowned the strigs U سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
wind instruments U الات موسیقی بادی
euphonium U یکجورالت موسیقی بادی
wind instrument U الات موسیقی بادی
reed U الت موسیقی بادی
saxophones U نوعی الت موسیقی بادی
fugues U نوعی الت بادی موسیقی
saxophone U نوعی الت موسیقی بادی
reed organ U یکنوع الت موسیقی بادی
fugue U نوعی الت بادی موسیقی
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
reed pipe U لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed stop U کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
english horn U نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
chute U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
air bedding U لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
pallet U سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
mop U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
mopped U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
chopsticks U میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
peg U میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
ninepins U یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
monochord U الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
staked U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something U از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
melody U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
stringed instruments U سازهای سیمی
structual engineering U مهندس سازهای
structural steel U فولاد سازهای
structrual steelwork U فولاد سازهای
structural section U مقطع سازهای
structural element U بخش سازهای
structural concrete U بتن سازهای
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
MIDI Mapper U برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
shed stick U چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
ligature U کلیدکوک سازهای زهی
MIDI file U فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
string band U دسته موزیک سازهای سیمی
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
structural failure U نقص یا ضعف سازهای شکست در برابر نیرو یا بار
treenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
untimate load U بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
wing spar U عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
body shirt U بادی
flatuous U بادی
blowy U بادی
pneumatic U بادی
pop gun U تفنگ بادی
hurricane lamp U چراغ بادی
pneumatic riveting U پرچکاری بادی
blow gun U تفنگ بادی
air brakes U ترمز بادی
air brake U ترمز بادی
wind generator U مولد بادی
windmill U اسیاب بادی
wind corrosion U ساییدگی بادی
windmills U اسیاب بادی
hurricane lamps U چراغ بادی
pneumatic tools U اسبابهای بادی
pneumatic tire U لاستیک بادی
wind current U جریان بادی
wind erosion U فرسایش بادی
pneumatic press U پرس بادی
air pump U تلمبهء بادی
airguns U تفنگ بادی
airguns U سلاح بادی
sailboat U قایق بادی
aeromotor U موتور بادی
air bed U تشک بادی
air blast transformer U مبدل بادی
fly ash U خاکستر بادی
air gun U تفنگ بادی
running sand U ماسه بادی
pneumatic fender U دفرای بادی
air hammer U چکش بادی
air operated horn U شیپور بادی
pneumatic hammer U چکش بادی
lanterns U چراغ بادی
sailboats U قایق بادی
blow pipe U تفنگ بادی
blowgun U تفنگ بادی
blowtube U تفنگ بادی
marine sand U ماسه بادی
pneumatic U لاستیک بادی
dune sand U ماسه بادی
at first blush U در بادی امر
quicksand U ماسه بادی
air rifles U تفنگ بادی
lantern U چراغ بادی
air rifle U تفنگ بادی
airgun U سلاح بادی
airgun U تفنگ بادی
sailed U مسافرت با قایق بادی
sailed U شراع کشتی بادی
sailings U شراع کشتی بادی
self moved U دارای حرکت بادی
popgun U تفنگ بادی بچگانه
air operated press U پرس بادی پنوماتیکی
sailings U مسافرت با قایق بادی
chipping hammer U چکش بادی اهنبر
fresh breeze U بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
chipping hammer U چکش بادی اهن بر
sail U مسافرت با قایق بادی
sail arm U پره اسیاب بادی
riveting hammer U چکش بادی پرچ
sailing U قایقرانی با قایق بادی
auxiliary sailing vessel U کشتی بادی موتوردار
square rigger U نوعی کشتی بادی
schooners U نوعی قایق بادی
vane of windmill U پره اسیاب بادی
air operated pendulum type screen wiper U بادامک پاندولی بادی
sail U شراع کشتی بادی
schooner U نوعی قایق بادی
eolation U سنگ فرسایی بادی
primafacie U در بادی امر قابل قبول
to go for a sail U با کشتی بادی سفریاگردش کردن
windmill U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
yaghtman's anchor U لنگر قایقهای بادی کوچک
an off shore wind U بادی که از سوی دریا بوزد
windmills U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
ophicleide U یکجور ساز بادی برنجین
balloon tire U لاستیک بادی عاج دار
peabody picture vocabulary test U ازمون واژگان مصور پی بادی
quartering U بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
yacht O کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yachts U کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
to sail [for] U با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
fresh gale U بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
fishtail wind U بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
open jet tunnel U تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
timber dam U سد چوبی
coach built U چوبی
arboreous U چوبی
xyloid U چوبی
wooden U چوبی
stockade U سد چوبی
ligneous U چوبی
stockades U سد چوبی
block-house U دژ چوبی
stakes U میله چوبی
stakes U میخ چوبی
maul or mall U چکش چوبی
dowel U میخ چوبی
pickets U میخ چوبی
lollipop U اب نبات چوبی
neutral atmosphere U چوبی اثر
picketed U میخ چوبی
stander U تیرک چوبی
peg-leg U پای چوبی
roller fender U دفرای چوبی
stake U میله چوبی
thumbpiece U گیر چوبی
spile U میخ چوبی
firkin U بشکه چوبی
timber framing U استخوانبندی چوبی
mauling U چکش چوبی
peg-legs U پای چوبی
cock horse U اسب چوبی
timber assembling U اتصال چوبی
fid U پاروی چوبی
mauling U پتک چوبی
shore U شمع چوبی
mauls U چکش چوبی
staked U میخ چوبی
mauls U پتک چوبی
staked U میله چوبی
stake U میخ چوبی
round dance U رقص چوبی
picket U میخ چوبی
xylophones U سنتور چوبی
xylophone U سنتور چوبی
corduroy U راه چوبی
tubs U تغار چوبی
tub U تغار چوبی
square dance U رقص چوبی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com