Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
founder
U
موسس شرکت
foundered
U
موسس شرکت
foundering
U
موسس شرکت
founders
U
موسس شرکت
entrepreneur
U
موسس شرکت
entrepreneurs
U
موسس شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
promoters
U
موسس
founder
U
موسس
founding father
U
موسس
promoter
U
موسس
organizers
U
موسس
establisher
U
موسس
father
U
موسس
institutor
U
موسس
organisers
U
موسس
originator
U
موسس
originators
U
موسس
organizer
U
موسس
foundered
U
موسس
founding fathers
U
موسس
founders
U
موسس
instaurator
U
موسس
fathers
U
موسس
fathering
U
موسس
fathered
U
موسس
foundering
U
موسس
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
author
U
نویسنده موسس
provine
U
موسس ورقه
builder
U
موسس سازنده
strips
U
موسس خانواده
generators
U
دینام موسس
generator
U
دینام موسس
builders
U
موسس سازنده
foundered
U
برپا کننده موسس
founder
U
برپا کننده موسس
foundering
U
برپا کننده موسس
founders
U
برپا کننده موسس
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
grounder
U
موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
bakuninism
U
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
Tahmasb
U
شاه تهماسب
[پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
concerns
U
شرکت
EIS
U
ول شرکت
fellowsh
U
شرکت
business
U
شرکت
businesses
U
شرکت
handing
U
شرکت
enterprises
U
شرکت
corporations
U
شرکت
participation
U
شرکت
contributions
U
شرکت
corporation
U
شرکت
contribution
U
شرکت
incorporation
U
شرکت
association
U
شرکت
enterprise
U
شرکت
consociation
U
شرکت
concern
U
شرکت
house
U
شرکت
housed
U
شرکت
houses
U
شرکت
hand
U
شرکت
associations
U
شرکت
partnerships
U
شرکت
firmest
U
شرکت
partnership
U
شرکت
companies
U
شرکت
firms
U
شرکت
company
U
شرکت
cahoot
U
شرکت
firm
U
شرکت
firmer
U
شرکت
acting company
U
شرکت عامل
society
U
شرکت کمیته
affiliated company
U
شرکت وابسته
subsidiary
U
شرکت تابعه
invalidation of company
U
بطلان شرکت
aiding and abetting
U
شرکت در جرم
societies
U
شرکت کمیته
article of a company
U
اساسنامه شرکت
civil partnership
U
شرکت مدنی
company secretary
U
منشی شرکت
joint-stock company
U
شرکت سهامی
champerty
U
شرکت در دعوا
subsidiaries
U
شرکت تابعه
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
joint-stock companies
U
شرکت سهامی
commercial company
U
شرکت تجاری
private enterprise
U
شرکت خصوصی
intel corporation
U
شرکت اینتل
commercial firm
U
شرکت تجارتی
company law
U
قوانین شرکت
participating
U
شرکت کننده
company network
U
شبکه شرکت
company seal
U
مهر شرکت
certificate of incorporation
U
شرکت نامه
article of association
U
اساسنامه شرکت
insurance company
U
شرکت بیمه
economic unit
U
خانوار شرکت
doctor to the company
U
پزشک شرکت
compulsory partnership
U
شرکت قهری
dissolution of partner ship
U
فسخ شرکت
corporatism
U
شرکت گرایی
winding up of a company
U
انحلال شرکت
cooperative
U
شرکت تعاونی
datapro
U
یک شرکت تحقیقاتی
corporativism
U
شرکت گرایی
corporately
U
بصورت شرکت
corporate appraisal
U
ارزیابی شرکت
cooperative society
U
شرکت تعاونی
mutual company
U
شرکت تعاونی
electric company
U
شرکت برق
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
company union
U
اتحادیه شرکت
articles of assosiation
U
اساسنامه شرکت
artieles of association
U
شرکت ناور
associated company
U
شرکت وابسته
house flag
U
پرچم شرکت
holding company
U
شرکت مالک
holding company
U
شرکت مرکزی
associative
U
شرکت پذیر
associativity
U
شرکت پذیری
go into
U
شرکت کردن در
giant corporation
U
شرکت بزرگ
general partnership
U
شرکت تضامنی
branch of a company
U
شعبه شرکت
cooperative company
U
شرکت تعاونی
inveluntary partnership
U
شرکت قهری
share
[in]
U
شرکت
[سهم]
[در]
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
to take part
[in]
U
شرکت داشتن
[در]
play ball with someone
<idiom>
U
شرکت منصفانه
joint stock
U
شرکت سهامی
parent company
U
شرکت اصلی
participable
U
شرکت کردنی
participable
U
شرکت بردار
participative
U
شرکت کننده
private company
U
شرکت خصوصی
parent company
U
شرکت مادر
parcenary
U
شرکت مشاع
parcenary
U
شرکت در ارث
joint stock company
U
شرکت سهامی
memorandom of association
U
اساسنامه شرکت
memorandum of association
U
اساسنامه شرکت
microsoft corporation
U
شرکت مایکروسافت
sit in on
<idiom>
U
شرکت درجلسه
ncr corporation
U
شرکت NCR
pall bearer
U
شرکت میکند
private corporation
U
شرکت خصوصی
proportional liability partnership
U
شرکت نسبی
to sit out
U
شرکت نداشتن در
trading company
U
شرکت تجارتی
unlimited liability company
U
شرکت تضامنی
voluntary partnership
U
شرکت اختیاری
winding up
U
انحلال شرکت
airline
U
شرکت هواپیمایی
airlines
U
شرکت هواپیمایی
to play at
U
شرکت کردن در
tandy corporation
U
شرکت Tandy
proprietary company
U
شرکت خصوصی
shipping agent
U
شرکت حمل
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
sit out
U
شرکت نداشتن در
stock company
U
شرکت سهامی
subsidiary company
U
شرکت فرعی
take a hand at
U
شرکت کردن در
C.O
U
مخفف شرکت
partnerships
U
شرکت تضامنی
participant
U
شرکت کننده
assist
U
شرکت جستن
assisting
U
شرکت جستن
contributing
U
شرکت کردن
complicity
U
شرکت در جرم
partook
U
شرکت کردن
participation
U
شرکت کردن
assists
U
شرکت جستن
principals
U
شرکت اصلی
partaken
U
شرکت کردن
corporation
U
شرکت سهامی
participants
U
شرکت کننده
contributes
U
شرکت کردن
assisted
U
شرکت جستن
contributors
U
شرکت کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com