English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
to ingratite oneself U خودرا طرف توجه قرار دادن خود شیرینی کردن
condemning U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemns U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemn U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
ingurgitate U فرا گرفتن زیاد پر کردن
overlie U قرار گرفتن خفه کردن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
polestar U هادی مورد توجه
To take into consideration. To consider. U مورد توجه قراردادن
objective point U سمت مورد توجه
object point U سمت مورد توجه
favouritism U افراد مورد توجه
unregarded U مورد توجه قرارنگرفته
receive attention U مورد توجه واقع شدن
steal the show <idiom> U دراجرا مورد توجه بودن
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
dandyism U توجه زیاد به لباس
lionization U توجه زیاد به شخص
meticulous attention U دقت و توجه زیاد
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
ingratiating U طرف توجه قرار دادن
ingratiate U طرف توجه قرار دادن
ingratiates U طرف توجه قرار دادن
ingratiated U طرف توجه قرار دادن
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
to be in great request U مورد احتیاج زیاد بودن
them by his politeness U با ادب خود را طرف توجه قرار داد
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
marginalized U مورد کمتوجهی قرار دادن
to bring odium on U مورد نفرت قرار دادن
inveighing U مورد حمله قرار دادن
inveighed U مورد حمله قرار دادن
inveigh U مورد حمله قرار دادن
utilize U مورد استفاده قرار دادن
go for U مورد حمله قرار دادن
marginalizes U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalizing U مورد کمتوجهی قرار دادن
inveighs U مورد حمله قرار دادن
take to task U مورد مواخذه قرار دادن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن
invaded U مورد تجاوز قرار دادن
invade U مورد تجاوز قرار دادن
invading U مورد تجاوز قرار دادن
utilising U مورد استفاده قرار دادن
utilises U مورد استفاده قرار دادن
applique U مورد استفاده قرار گرفته
unquestioned U مورد بازپرسی قرار نگرفته
to assent U مورد موافقت قرار دادن
invades U مورد تجاوز قرار دادن
utilised U مورد استفاده قرار دادن
marginalising U مورد کمتوجهی قرار دادن
viewless U مورد نظر قرار نگرفته
marginalize U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalised U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalises U مورد کمتوجهی قرار دادن
ingratiatory U طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
rethink U دوباره مورد تفکر قرار دادن
ingratiate U مورد لطف و عنایت قرار دادن
rethinks U دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraises U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
question U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
questioned U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
reappraise U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
ingratiates U مورد لطف و عنایت قرار دادن
rethinking U دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethought U دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraising U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
ingratiation U مورد لطف وتوجه قرار دادن
questions U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
ingratiated U مورد لطف و عنایت قرار دادن
nursling U بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
reappraised U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
ingratiating U مورد لطف و عنایت قرار دادن
pick to pieces U سخت مورد انتقاد قرار دادن
I had no opportunity to discuss the matter . U فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
to decide [on] U تصمیم گرفتن [در مورد]
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
to decide on a motion U در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
bridges U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
bridged U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
working section U قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
annotation U توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotations U توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
to rate up U بیمه زیاد گرفتن از
overrent U اجاره زیاد گرفتن از
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stymieing U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
stymied U قرار گرفتن
stymie U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
stand U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
ambivert U شخصی که نه زیاد بعالم باطنی توجه دارد نه بعالم خارجی
grades U در پایهای قرار گرفتن
grade U در پایهای قرار گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
surmount U بالا قرار گرفتن
pew U درنیمکت قرار گرفتن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
heel در پاشنه قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
colocate U کنار هم قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
To keep one s distmce from some one . U از کسی فاصله گرفتن ( زیاد صمیمی نشدن )
emotionalize U تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
equitant U رویهم قرار گرفتن برگها
snug U بطور دنج قرار گرفتن
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
in one's good books (graces) <idiom> U موردعلاقه شخص قرار گرفتن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
bearing direction U جهت قرار گرفتن یاطاقان
poise of head U وضع قرار گرفتن سر روی تن
alignments U قرار گرفتن مناسب در صفحه
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
attitudes U حالت قرار گرفتن رفتار
attitude U حالت قرار گرفتن رفتار
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
alignment U قرار گرفتن مناسب در صفحه
align U دریک ردیف قرار گرفتن
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
feel the pinch <idiom> U در تنگنای مالی قرار گرفتن
caught with hand in the cookie jar <idiom> U مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
to have a spree U حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to be on the razzle U حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a binge U حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
luggage compartment U محل قرار گرفتن جامه دان
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
in situ U [قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
overlap U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlapped U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
haul defilade U تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
overlaps U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
trifles U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
trifle U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
venation U ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trailed U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trail U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
disposure U درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
succeed U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
succeeds U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trails U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailing U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chop U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
pillow U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
unwarned exposed U به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
succeeded U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
pillows U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
chopped U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
quivering U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivered U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
quiver U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com