English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
challenge U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contests U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contested U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contest U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contesting U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
impugning U مورد اعتراض قراردادن
impugn U مورد اعتراض قراردادن
impugned U مورد اعتراض قراردادن
impugns U مورد اعتراض قراردادن
impugned U مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugn U مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugning U مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugns U مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
litigate U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigating U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigated U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigates U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
summings up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
questions U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
questioned U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
question U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
protestingly U بطور اعتراض ازروی اعتراض
condemn U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemning U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemns U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
protests U اعتراض اعتراض کردن
protested U اعتراض اعتراض کردن
protesting U اعتراض اعتراض کردن
protest U اعتراض اعتراض کردن
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
juries U هیات منصفه
jury U هیات منصفه
juror U عضو هیات منصفه
member of the jury U عضو هیات منصفه
foremen U سخنگوی هیات منصفه
foreman U سخنگوی هیات منصفه
verdict U تصمیم هیات منصفه
grand juries U هیات منصفه عالی
grand jury U هیات منصفه عالی
verdicts U رای هیات منصفه
jurors U عضو هیات منصفه
verdicts U تصمیم هیات منصفه
verdict U رای هیات منصفه
jury man U عضو هیات منصفه
forewoman U سخنگوی هیات منصفه
corporations U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
challenging a juror U جرح عضو هیات منصفه
striking a jury U تعیین هیات منصفه با روش حذفی
principal challenger U رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
struck U هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
panels U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
perverse verdict U رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
inquisition U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisitions U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
protest U اعتراض
animadversion U اعتراض
protested U اعتراض
protestations U اعتراض
protests U اعتراض
condemnations U اعتراض
protesting U اعتراض
protestation U اعتراض
remonstrance U اعتراض
exception U اعتراض
contestation U اعتراض
impeachment U اعتراض
challenges U اعتراض
challenged U اعتراض
challenge U اعتراض
condemnation U اعتراض
exceptions U اعتراض
impugnment U اعتراض
impugnation U اعتراض
objections U اعتراض
power of reservation U حق اعتراض
objection U اعتراض
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
summary conviction U حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
fulminates U اعتراض کردن
squawked U اعتراض کردن
unlikely U قابل اعتراض
appose U اعتراض کردن
unquestionable U غیرقابل اعتراض
exceptionable U اعتراض پذیر
objectors U اعتراض کننده
remonstrance U تعرض اعتراض
objector U اعتراض کننده
squawk U اعتراض کردن
objectionable U قابل اعتراض
contested U اعتراض داشتن بر
except U اعتراض کردن
impugning U اعتراض کردن
contested U اعتراض کردن
contesting U اعتراض داشتن بر
contesting U اعتراض کردن
impugned U اعتراض کردن
contests U اعتراض داشتن بر
contests U اعتراض کردن
impugn U اعتراض کردن
impugns U اعتراض کردن
contest U اعتراض کردن
contest U اعتراض داشتن بر
squawks U اعتراض کردن
fulminate U اعتراض کردن
defiance U مقاومت اعتراض
fuss U اعتراض کردن
fussed U اعتراض کردن
fusses U اعتراض کردن
fussing U اعتراض کردن
fulminated U اعتراض کردن
demurrant U اعتراض کننده
object U اعتراض داشتن
impugnable U قابل اعتراض
object U اعتراض کردن
objected U اعتراض داشتن
objected U اعتراض کردن
kicker U اعتراض کننده
objecting U اعتراض داشتن
objects U اعتراض داشتن
objects U اعتراض کردن
indirect objects U اعتراض کردن
indirect objects U اعتراض داشتن
demurrer U اعتراض کننده
demurrable U اعتراض پذیر
to a on or upon U اعتراض کردن بر
controvertible U قابل اعتراض
take exception to U اعتراض کردن به
exept U اعتراض کردن
contestable U قابل اعتراض
condemnable U قابل اعتراض
to e. a protest U اعتراض کردن
to enter a protest U اعتراض کردن
challengeable U قابل اعتراض
bill of exception U اعتراض نامه
direct objects U اعتراض داشتن
direct objects U اعتراض کردن
unobjectionable U اعتراض ناپذیر
protesting U اعتراض رسمی
protest U اعتراض رسمی
protested U اعتراض رسمی
protest U اعتراض کردن
protested U اعتراض کردن
obtest U اعتراض کردن
implicit U بلا اعتراض
disputable U اعتراض پذیر
protesting U اعتراض کردن
objecting U اعتراض کردن
protests U اعتراض کردن
unquestioning U غیرقابل اعتراض
protests U اعتراض رسمی
protest for non acceptance U اعتراض نکول
rider U ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
riders U ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
to protest against something U به چیزی اعتراض کردن
to cry shame upon U اعتراض سخت بر...کردن
retour sans protet U اعاده بدون اعتراض
condemnations U محکوم کردن اعتراض
object U کالا اعتراض کردن
condemnation U محکوم کردن اعتراض
implicit obedience U فرمانبرداری بدون اعتراض
direct objects U کالا اعتراض کردن
objected U کالا اعتراض کردن
indirect objects U کالا اعتراض کردن
confrontational U رفتار همراهبا اعتراض
disputability U قابل اعتراض بودن
demurrer U اعتراض بصلاحیت دادگاه
And exactly what do you mean by that ? U مقصود ؟( درمقام اعتراض )
Whoever else that may object . U هر کس دیگه که اعتراض کند
to take exception to anything U به چیزی اعتراض کردن
objects U کالا اعتراض کردن
objecting U کالا اعتراض کردن
objectionably U بطور قابل اعتراض
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
peremptory challenge U رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
to plead against a decision U نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
protest U اعتراض به رای داور کشتی
loud-mouthed U اهل جیغ و داد و اعتراض
sit-in U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-ins U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit in U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
put one's foot down <idiom> U با تمام وجود اعتراض کردن
animadvert U اعتراض کردن متوجه شدن
to venture on an objection U باجرات اعتراض به کسی کردن
protested U اعتراض به رای داور کشتی
The people protested vocally. U صدای مردم درآمد ( اعتراض )
protesting U اعتراض به رای داور کشتی
protests U اعتراض به رای داور کشتی
fin de non recevoir U رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
I take exception to the tone of your remarks. U من به لحن سخنان شما اعتراض می کنم.
objcetionable U مورد ایراد
I strongly protest against such allegations! U من به شدت به این گونه اتهامات اعتراض می کنم!
What kind of talk is that ? I object to your remarks (state ments) U این چه فرمایش است می فرمایید ! ( در مقام اعتراض )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com