English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
condemn U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemning U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemns U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
questions U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
questioned U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
question U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
challenge U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
marginalizing U مورد کمتوجهی قرار دادن
utilising U مورد استفاده قرار دادن
marginalised U مورد کمتوجهی قرار دادن
utilises U مورد استفاده قرار دادن
take to task U مورد مواخذه قرار دادن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن
utilised U مورد استفاده قرار دادن
marginalises U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalising U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalize U مورد کمتوجهی قرار دادن
invades U مورد تجاوز قرار دادن
go for U مورد حمله قرار دادن
to assent U مورد موافقت قرار دادن
invaded U مورد تجاوز قرار دادن
invade U مورد تجاوز قرار دادن
to bring odium on U مورد نفرت قرار دادن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن
marginalized U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalizes U مورد کمتوجهی قرار دادن
utilize U مورد استفاده قرار دادن
inveigh U مورد حمله قرار دادن
inveighed U مورد حمله قرار دادن
invading U مورد تجاوز قرار دادن
inveighing U مورد حمله قرار دادن
inveighs U مورد حمله قرار دادن
litigates U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigate U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigated U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigating U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
pick to pieces U سخت مورد انتقاد قرار دادن
ingratiating U مورد لطف و عنایت قرار دادن
ingratiates U مورد لطف و عنایت قرار دادن
reappraises U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethought U دوباره مورد تفکر قرار دادن
ingratiation U مورد لطف وتوجه قرار دادن
rethinks U دوباره مورد تفکر قرار دادن
ingratiate U مورد لطف و عنایت قرار دادن
ingratiated U مورد لطف و عنایت قرار دادن
rethinking U دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraising U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraised U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraise U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethink U دوباره مورد تفکر قرار دادن
impugning U مورد اعتراض قراردادن
impugn U مورد اعتراض قراردادن
impugns U مورد اعتراض قراردادن
impugned U مورد اعتراض قراردادن
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
impugning U مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
contesting U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contested U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
impugned U مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
contests U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contest U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
impugn U مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugns U مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
applique U مورد استفاده قرار گرفته
unquestioned U مورد بازپرسی قرار نگرفته
viewless U مورد نظر قرار نگرفته
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
nursling U بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
collimate U موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
lay U قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
predicate U اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated U اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicates U اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicating U اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
lays U قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
engarland U درحلقهء گل قرار دادن احاطه کردن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
mount U ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
mounts U ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
treats U تحت عمل قرار دادن بحث کردن در
collates U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
treat U تحت عمل قرار دادن بحث کردن در
cache U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
To stipulate. U شرط کردن (بعنوان شرایط قرار دادن )
treated U تحت عمل قرار دادن بحث کردن در
caches U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
collating U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
collated U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
ret U در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
I had no opportunity to discuss the matter . U فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
working section U قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
bridges U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
to ingratite oneself U خودرا طرف توجه قرار دادن خود شیرینی کردن
commenting U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
underpinned U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
comment U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
underpins U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
protest U اعتراض اعتراض کردن
protested U اعتراض اعتراض کردن
protests U اعتراض اعتراض کردن
protesting U اعتراض اعتراض کردن
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
ammoniate U با امونیاک ترکیب کردن تحت تاثیر امونیاک قرار دادن تبدیل بامونیاک کردن
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
square away U سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
carpet beetle U نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
declares U معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring U معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare U معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
carpet moth U بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
Judge not , that ye be not judged. <proverb> U قضاوت نکن ,تا مورد قضاوت قرار نگیرى.
Tekke motife U نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
engels law U ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
address U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
protestingly U بطور اعتراض ازروی اعتراض
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
give evidence of U گواهی دادن در مورد
tanner U [پوست اصلاح شده توسط دباغ که گاه حاشیه فرش ها و یا در پشت فرش یا چرمسازی مورد استفاده قرار می گیرد.]
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
to weigh in [on something] U تذکر دادن [در مورد چیزی]
objurgate U سخت مورد انتقادقرار دادن
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
chain stitch U گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
bounced U مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
bounces U مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
bounce U مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
contests U اعتراض کردن
contest U اعتراض کردن
except U اعتراض کردن
fussing U اعتراض کردن
impugn U اعتراض کردن
protested U اعتراض کردن
impugned U اعتراض کردن
objected U اعتراض کردن
contesting U اعتراض کردن
direct objects U اعتراض کردن
protests U اعتراض کردن
indirect objects U اعتراض کردن
impugns U اعتراض کردن
impugning U اعتراض کردن
object U اعتراض کردن
protesting U اعتراض کردن
take exception to U اعتراض کردن به
to enter a protest U اعتراض کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com