English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
windsurfing U موج سواری با تخته و بادبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
windsurfer U تخته موج سواری با بادبان
windsurfers U تخته موج سواری با بادبان
Other Matches
surfboard U تخته موج سواری
surfboards U تخته موج سواری
malibu U تخته فایبرگلاس موج سواری
stick U تخته موج سواری شلاق
barged U تخته بزرگ موج سواری
hotdogging board U تخته کوتاه موج سواری
barge U تخته بزرگ موج سواری
barges U تخته بزرگ موج سواری
body surf U موج سواری بدون تخته
nose U دماغه جلویی تخته موج سواری
noses U دماغه جلویی تخته موج سواری
hang ten U سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
catch a rail U برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
floater U پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
cheats U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheat U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
guns U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
big gun U سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
gun U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
goofy foot U موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
working sails U بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
foresail U بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
stopboard U تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
boarded U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
plywood U تخته لایی تخته چند لا
planking U تخته پوشی تخته بندی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
plank U تخته تخته کردن
NIC U تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board U تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
ride U سواری
Woman sitting on the man U کیر سواری
rides U سواری
driving U سواری
riding U سواری
saddles U سواری کردن
saddle U سواری کردن
hackney U اسب سواری
roadster U اسب سواری
jockeying U اسب سواری
top boot U چکمه سواری
roadsters U اسب سواری
saddled U سواری کردن
cycling U دوچرخه سواری
surfriding U موج سواری
hacking jacket U کت اسب سواری
motorcar U خودرو سواری
jumble U سواری کردن
autos U ماشین سواری
auto U ماشین سواری
trooper U اسب سواری
troopers U اسب سواری
jumbled U سواری کردن
jumbles U سواری کردن
jumbling U سواری کردن
passenger car U اتومبیل سواری
hacking jackets U کت اسب سواری
saddler U اسب سواری
surf U موج سواری
surfing U موج سواری
skim boarding U موج سواری
horsemanship U اسب سواری
equitation U هنراسب سواری
surf riding U موج سواری
to take a ride U سواری کردن
to take a drive U سواری کردن
amaxophobia U سواری هراسی
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
manege U اسب سواری
saddle horse U اسب سواری
sailcloth U بادبان
sail بادبان
vela U بادبان
velorum U بادبان
inhauler U بادبان کش
inhaul U بادبان کش
sailings U بادبان
batten pocket U بادبان
sailed U بادبان
brail U بادبان
nag U اسب کوچک سواری
drives U رانش سواری دوندگی
drives U سواری کردن کوبیدن
drive U رانش سواری دوندگی
drive U سواری کردن کوبیدن
surfmanship U مهارت در موج سواری
cavalcades U سواری گردش سواره
manege U اموزشگاه اسب سواری
equestrian U مربوط به اسب سواری
motor road U جاده موتور سواری
outride U در سواری پیش افتادن از
troopers U اسب سواری نظامی
to give somebody a ride U به کسی سواری دادن
to give somebody a lift U به کسی سواری دادن
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
to learn to ride U سواری یاد گرفتن
sailable U قابل سواری دردریا
cavalcade U سواری گردش سواره
nagged U اسب کوچک سواری
jodhpur U شلوار چسبان سواری
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
habits U لباس سواری زنانه
habit U لباس سواری زنانه
riding habit U جامه سواری زنانه
joo choo seogi U ایستادن اسب سواری
riding habits U جامه سواری زنانه
harness horse U اسب سواری یا بارکش
hacking U اسب سواری تفریحی
velodrome U پیست دوچرخه سواری
bicycles U دوچرخه سواری کردن
bicycle U دوچرخه سواری کردن
nags U اسب کوچک سواری
trooper U اسب سواری نظامی
topsail U بالاترین بادبان
to clew up[ a sail U بالاکشیدن بادبان
foot U پایین بادبان
to take in a reef U بادبان را تو گذاشتن
unfurling U بادبان گستردن
unfurled U بادبان گستردن
unfurl U بادبان گستردن
mainsail U بادبان اصلی
gaskets U بادبان بند
unfurls U بادبان گستردن
main sail U بادبان اصلی
foresail U بادبان سینه
catboat U قایق تک بادبان
reefers U بادبان جمع کن
reefer U بادبان جمع کن
jackstay U بادبان بند
fill away U بادبان برافراشتن
cut of sail U برش بادبان
jigger U بادبان کوچک
lateen sail U بادبان سه گوش
inhauler U ریسمان بادبان کش
sail area U سطح بادبان
mizzen sail U بادبان پاشنه
lateen rig U بادبان 3 گوشه
goosewing U دو پهلو بادبان
fill away U بادبان اراستن
gasket U بادبان بند
halyard U ریسمان بادبان
halliard U ریسمان بادبان
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
equitation U هنر سواری و مهار اسب
eventing U انواع مسابقه اسب سواری
freestyle U موج سواری بامانور ازاد
rodeo U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeos U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
to hitch a lift [ride] from somebody U سواری شدن [در خودروی کسی]
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
to stand treat U هزینه مهمانی یا سواری رادادن
head sail U بادبان جلو کشتی
airing U هوا خوری بادبان
sail loft U جایگاه بادبان سازی
press of sail or canvas U بادبان بفراخور باد
under bare poles U با دکل خالی بی بادبان
shake-outs U باز کردن بادبان
mainsail U بادبان اصلی کشتی
head sail U بادبان جلوی دکل
rigged U بادگل و بادبان اراستن
rigs U بادگل و بادبان اراستن
rig U بادگل و بادبان اراستن
miz U واپسین بادبان کشتی
furl U پیچیدن و بستن بادبان
luff U لبه جلویی بادبان
set sail U بالا بردن بادبان
furling U پیچیدن و بستن بادبان
ship rigged U دارای بادبان مربع
frigate U کشتی بادبان دار
frigates U کشتی بادبان دار
furls U پیچیدن و بستن بادبان
shake out U باز کردن بادبان
shake-out U باز کردن بادبان
skysail U بادبان فوقانی کشتی
furled U پیچیدن و بستن بادبان
topsoil U بادبان اصلی ناو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com