Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hypostasis
U
موجود فرضی حالت تعلیق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
remainder
U
حالت تعلیق
to be in suspension
U
در حالت تعلیق بودن
suspensions
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
analogue
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
assumed grid
U
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point
U
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
lanolin
U
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
polymorph
U
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
current ratio
U
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
locarno treaty
U
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
forms
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
implied malice
U
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
hypothetial
U
فرضی
agonic line
U
خط فرضی
an imaginary line
U
خط فرضی
assumptive
U
فرضی
hypothetic
U
فرضی
theoretical
U
فرضی
supposed
U
فرضی
hypothetical
U
فرضی
imaginary
U
فرضی
assumed
U
فرضی
presumptive
U
فرضی
presumptive title
U
حق فرضی
obligatory
U
فرضی
suppositional
U
فرضی
suppositive
U
فرضی
suppisitive
U
فرضی
phantom line
U
خط فرضی
suspension
U
تعلیق
interruption
U
تعلیق
pendency
U
تعلیق
deep freeze
U
تعلیق
interruptions
U
تعلیق
deep freezes
U
تعلیق
hangs
U
تعلیق
hang
U
تعلیق
suspense
U
تعلیق
abeyance
U
تعلیق
suspensions
U
تعلیق
hypostatic
U
اصلی- فرضی
dead reckoning
U
نقطه فرضی
presumptive
U
فرضی احتمالی
arbitrary control
U
کنترل فرضی
supposedly
U
بطور فرضی
implied trust
U
مسئولیت فرضی
hypothetical case
U
دعوی فرضی
hypothetical construct
U
سازه فرضی
assumed azimuth
U
گرای فرضی
assumed name
U
نام فرضی
line of scrimmage
U
خط فرضی تجمعی
dead reckoning
U
محل فرضی
john done
U
اسم فرضی
suppositions
U
فرضی انگاشتی
supposition
U
فرضی انگاشتی
suppositious
U
فرضی خیالی
presumed death
U
موت فرضی
theoretical competition
U
رقابت فرضی
assumed orientation
U
توجیه فرضی
assumed position
U
موضع فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
assumed mean
U
میانگین فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
supposed death
U
موت فرضی
notional income
U
درامد فرضی
presumptive title
U
سمت فرضی
persumptive death
U
موت فرضی
presumption of death
U
موت فرضی
abeyance or adeyancy
U
تعلیق تعویق
hanging prevention
U
ممانعت از تعلیق
suspensive
U
تعلیق معلق
suspensions
U
ایست تعلیق
suspension of punishment
U
تعلیق مجازات
suspension
U
ایست تعلیق
probation
U
تعلیق مجازات
suspense
U
درحال تعلیق
suspensive
U
درحال تعلیق
reduction to absurdity
U
تعلیق به محال
spring suspension
U
تعلیق فنری
lay off
U
تعلیق کارگر
engine mounting
U
تعلیق موتور
reprieval
U
تعلیق مجازات
colloidal suspension
U
تعلیق کلوییدی
four point suspension
U
تعلیق چهارنقطهای
precipitant
U
تعلیق شدنی
stay of proceedings
U
تعلیق دادرسی
precipitable
U
تعلیق پذیر
cardanic suspension
U
تعلیق کاردان
hypothesis
U
قضیه فرضی نهشته
warrant of presumed death
U
حکم موت فرضی
presumption of death decree
U
حکم موت فرضی
hypotheses
U
قضیه فرضی نهشته
presumption of the death decree
U
حکم موت فرضی
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
rule of thumb
U
حساب تخمینی و فرضی
ideals
U
نمونه کامل فرضی
ideal
U
نمونه کامل فرضی
intervening variable
U
متغیر فرضی رابط
fictitious force
U
نیروی فرضی
[فیزیک]
home whistle
U
امتیاز واقعی یا فرضی
conceptual nervous system
U
دستگاه عصبی فرضی
cone of scape
U
مخروط فرضی در اگزوسفر
hypothetico deductive method
U
روش فرضی- قیاسی
agonic line
U
خط فرضی روی نقشه
assumed grid
U
شبکه بندی فرضی
differential ballistic wind
U
باد بالیستیکی فرضی
implied malice
U
سوء نیت فرضی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
hoisting
U
دستگاه تعلیق جرثقیل
hanging
U
اویزان درحال تعلیق
suspensor
U
موجب تعلیق نگاهدارنده
emulsifies
U
بحالت تعلیق دراوردن
emulsify
U
بحالت تعلیق دراوردن
emulsifying
U
بحالت تعلیق دراوردن
on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
on probation
U
به شرط تعلیق مجازات
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
reprieved
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieving
U
تعلیق اجرای مجازات
reductio ad absurdum
U
تعلیق بامر محال
suspension wheel
U
چرخ تعلیق خودرو
reprieves
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
front wheel suspension
U
تعلیق چرخهای جلو
emulsified
U
بحالت تعلیق دراوردن
head string
U
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
arbitrary control
U
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
lay line
U
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
graviton
U
واحد بنیادی فرضی گرانش
suspend
U
معلق کردن تعلیق دادن
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات بودن
torsion bar
U
بار پیچشی اهرم تعلیق
front axle suspension
U
اویزش یا تعلیق اکسل جلو
privation
U
محروم سازی تعلیق مقام
probation order
U
دستور یا حکم تعلیق مجازات
privations
U
محروم سازی تعلیق مقام
suspending
U
معلق کردن تعلیق دادن
stultification
U
تعلیق بمحال احمق ساختن
suspends
U
معلق کردن تعلیق دادن
assumed orientation
U
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line
U
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
It is quite a hypothetical case .
U
این یک قضیه کاملا" فرضی است
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
suspending
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspend
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspends
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
buggie
U
بوگی دستگاه تعلیق جلو توپ
to give a suspended sentence
[British E]
U
حکم دوره تعلیق مجازات دادن
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
disperse
U
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
data line
U
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
Utopia
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopias
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
emulsions
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsion
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioned
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
aerosols
U
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
aerosol
U
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
suspension strap
U
نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
telegony
U
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line
U
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com