Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
continuous inventory
U
موجودی مستمر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
continuous stock taking
U
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
Other Matches
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stock evaluation
U
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory
U
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
continuum
U
مستمر زنجیره
durably
U
بطور مستمر
sustained yield
U
بازده مستمر
annuality factor
U
ضریب مستمر سالیانه
continuator
U
ادامه دهنده مستمر
annuity
U
مستمری سالانه مقرری مستمر
stock
U
موجودی موجودی کالا
stocked
U
موجودی موجودی کالا
transponder
U
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
balance in hand
U
موجودی
holding
U
موجودی
repertoire
U
موجودی
stocked
U
موجودی
store
U
موجودی
supplies
U
موجودی
storing
U
موجودی
assets
U
موجودی
stock
U
موجودی
minimum stock level
U
موجودی
stock taking
U
رسیدگی به موجودی
surplus stock
U
موجودی اضافی
surplus stock
U
موجودی مازاد
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
warehouse stock
U
موجودی انبار
stock record
U
سابقه موجودی
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
consumable stock
U
موجودی مصرفی
buffer stock
U
موجودی ذخیره
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
business inventories
U
موجودی تجاری
capital stock
U
موجودی سرمایه
complete inventory
U
موجودی کامل
safety stock
U
موجودی تضمینی
stock control
U
کنترل موجودی
cycle stock
U
موجودی فعال
inventory management
U
مدیریت موجودی
stock audit
U
حسابرسی موجودی
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
stock accounting
U
حسابداری موجودی
stock account
U
حساب موجودی
quick assets
U
موجودی نقدشو
inventory discrepancy
U
اختلاف موجودی
inventory control
U
کنترل موجودی
danger warning level
U
حداقل موجودی
stock check
U
کنترل موجودی
excess stock
U
موجودی مازاد
exhaust bin level
U
فاقد موجودی
exhaust bin level
U
اتمام موجودی
financial assets
U
موجودی مالی
idle stock
U
موجودی بی مصرف
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
reserve stock
U
موجودی ذخیره
funded
U
موجودی سرمایه
fund
U
موجودی سرمایه
fund
U
موجودی دارائی
stock
U
به موجودی افزودن
inventory
U
فهرست موجودی
inventory
U
لیست موجودی
stock
U
موجودی ذخیره
stock
U
موجودی انبار
stocked
U
به موجودی افزودن
inventories
U
موجودی کالا
stocked
U
موجودی ذخیره
stocked
U
موجودی انبار
funded
U
موجودی دارائی
supplied
U
موجودی جایگیرموقتی
inventory
U
موجودی کالا
supplied
U
موجودی لزوم
supply
U
موجودی لزوم
active stock
U
موجودی فعال
supplying
U
موجودی جایگیرموقتی
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
supplying
U
موجودی لزوم
raw stock
U
موجودی مواد خام
raw material stock
U
موجودی مواد اولیه
stock handling cost
U
هزینه جابجایی موجودی
stocked
U
موجودی کالا ذخیره
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
stock
U
موجودی کالا ذخیره
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
stock control
U
کنترل موجودی انبار
assets
U
موجودی شخص ورشکسته
stock talking
U
سیاهه برداری از موجودی
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
maximum stock
U
حداکثر موجودی انبار
inventory
U
صورت دارایی موجودی
wardrobes
U
اشکاف موجودی لباس
wardrobe
U
اشکاف موجودی لباس
base stock control
U
کنترل موجودی مبنا
inventory
U
ذخیره موجودی اماد
liability
U
تعهد موجودی بانکی
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
cyclical stock check
U
کنترل موجودی دورهای
inventory reconciliation
U
تطبیق اسناد موجودی
supplying
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
stock control
U
کنترل وسفارش موجودی انبار
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
dead stock
U
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
out of stock
<adj.>
U
غیر موجودی کالا
[در انبار]
perpetual stock record
U
سابقه دائمی موجودی انبار
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
stockholders
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
inventory reconciliation
U
تطابق موجودی با دارایی یکان
stockholder
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
fast moving stock
U
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
yield
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
amphibious vehicle availability table
U
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
yields
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
yielded
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory.
U
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
active stock
U
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
warehouse refusal
U
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
deficit
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock
U
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
storewide
U
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
danger warning level
U
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm
U
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock
U
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
turnover
U
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp
U
[تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
stock certificate
U
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
available cash
U
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
max min system
U
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com